زدودن مطلقاندیشی در جبران خسارت سیل
فروزان آصف نخعی/ روزنامهنگار
پایگاه اطلاعرسانی دولت در ۷ فروردین ۱۳۹۸ نوشت: روحانی: با تمام توان خسارت آسیبدیدگان سیل را جبران میکنیم. دولت با تمام امکانات و توان خود خسارات همه کسانی که در حوادث اخیر آسیب دیدهاند را جبران خواهد کرد.
ایرنا در تاریخ 13/01/98 از قول معاون اول رئیسجمهوری نوشت: خسارت ناشی از سیل به مردم پرداخت میشود... به آنها قول میدهیم خساراتشان را دولت پرداخت کند. هرچند در سخنان رئیسجمهور و معاون اول او، وعدههای قطعی و ایجاد گمان تحقق زودهنگام آن نزد خسارتدیدگان بیشتر مورد توجه واقع شده، ولی جملاتی نظیر اینکه «دولت با همه امکاناتی که دارد و با همه تلاش و در حد امکان جبران خواهد کرد» در افکار عمومی به محاق رفته است.
این در حالی است که عمق صدمات ناشی از سیل نسبت به گذشته دچار تحول کیفی شده و وقوع سیل تا 5 استان بهصورت همزمان، اکنون به 25 استان از 31 استان کشور بهطور همزمان افزایش یافته که این موضوع کمسابقه است.
تأکید دکتر نوبخت به اختصاص بودجه لازم برای جبران خسارتهای وارده ناشی از سیل اواخر اسفند 97 و ابتدای فروردین و اشاره به پرداخت خسارات سال95، خود حکایت از عدمامکان جبران خسارات سیل در کوتاهمدت میکند. در 14بهمن 97 نیز محمدابراهیم حسننژاد قائممقام صندوق بیمه محصولات کشاورزی کشور، گفته بود: «همه خسارات کشاورزانی که اراضی آنها در سال۹۵ بیمه بودهاند، پرداخت شده که این میزان خسارت بیش از 15میلیارد و ۶۰۰میلیون تومان بوده است.» این در حالی است که تنها خسارتهای سیل به2 استان مازندران و گلستان، حدود 10هزارمیلیارد تومان اعلام شده است. در این رقم، میزان خسارت سیل در استانهای دیگر ازجمله تخریب 400پل در مناطق دچار سیل لحاظ نشده است.
با این همه اعلام خبر مذکور حاکی از آن است که احتمال تأخیر در جبران خسارتهای سیل بهویژه با توجه به تحریمهای کمرشکن، کاملا قابل انتظار بوده و با توجه به دریافت افکار عمومی از وعدههای دولت نسبت به جبران خسارتها، و ناتوانی در تحقق وعدهها میتواند در بدترین فرض موجود منجر به حوادث غیرمترقبه انسانی بهویژه وقوع شورشهایی شود.
بهعبارت دیگر، روانشناسی تحلیل اطلاعات در افکار عمومی حاکی از آن است که مردم بهدلیل شدت بلایای طبیعی، در حوزه کلیشه انتظارات، به سرعت جستوجوگر وعدهها، بهعنوان برآورنده مهمترین نیازهایشان و ارائه تفسیر لازم از میزان تحقق انتظارت مذکور در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت خواهند بود. این موضوع میتواند با توجه به تحریمها و وضعیت رکود تورمی، به سرعت علیه دولت سامانه سیاسی جدیدی را بگشاید. از این منظر دولت نیازمند است به سرعت وارد ماجراشده و با مرحلهبندی به سامانسازی مردم درگیر در سیل در 3بخش مذکور، با تأکید بر گستردگی و تنوع آن، با فراخوان مردم، بهویژه احزاب و ان جی اوهای محلی، برای شتافتن به سوی حل مشکلات سیلزدگان، به ایجاد توازن میان انتظارات و امکان تحقق آنها اقدام کند.
این امر میتواند با آگاهیبخشی نسبت به میزان ارائه خدمات در اسکان موقت و اسکان دائمی و بازگشت از شوک به زندگی عادی همراه باشد.
بیتوجهی به موازنهسازی افکارعمومی در این باره، کنشگر وحشتزده از سیل و آیندهاش را دچار سرگردانی مضاعف کرده تا جایی که او آموزه امنیت را میتواند بهصورت انتخابی، به فراموشی سپرده، و موضوع نیاز فوری برای تأمین حداقل بقا و سروسامان دادن به بیسروسامانی به هر نحو را جایگزین آن سازد. این امر میزان عقلانیت رفتار کنشگر منطقی را کاهش داده و میزان ظهور کنشهای احساسی و خشن را به اوج میرساند. در اینباره تنها زمانی ذهن مختل شده، از پسرفت به سوی مرگ خواهی، باز میایستد که نقطه امید هرچند کمسو درون او، به خاموشی گرایش نیابد.
در اینباره نحوه اطلاعرسانی در ارتباط با جبران خسارتهای سیل در سراسر ایران، جز با تشدید و تعمیق عنصر یاریگری حول ناسیونالیسم مثبت ممکن نیست. اجزای یاریگری مذکور، حرکت به جلو، با امید بخشی مبتنی بر مقدورات و تأکید بر آنها، مبتنی است. در اینباره تلاش برای کمک از عناصر محلی، ملی و بینالمللی یاریگری، بهویژه مردم و نهادهای مدنی و احزاب، قادر است عدسی ادراک دنیای ظلمانی خسارتدیدگان را به تحولی عمیق برای امید به آینده و تلاش همزمان آنان برای حرکت در جهت حل مشکلات خود سوق بدهد.
عنصر یاریگری با تکیه بر حفظ عزت یاری شونده و دستگیری عمومی از آنان بهعنوان هریک از آحاد ملت- دولت، آوار ناامیدی را کمرنگ کرده، و بیماران حاصل از شوک ویرانگر سیل را از بیعملی به سوی کنش فعال توأم با خلاقیت در ایجاد بهبودی خود و اطرافیان سوق میدهد.
از این منظر اطلاعرسانی درباره احتمالات رفع و جبران مشکلات، با پرهیز از حل مشکلات ناشی از سیل در کوتاهمدت، سوءگیری ذهنی سیلزدگان را اصلاح کرده، بهنحوی که اعتماد، قابلیتها و توانمندیهای جامعه سیلزده را دوچندان میسازد. برعکسشدن چنین روندی، با توجه به عمق و شدت خسارتهای ایجاد شده، بهمعنای تقویت رادیکالیسم و تضعیف میانهروی است.