پایان تاریک
بهروز رسایلی
نه شفر، نه فرشید اسماعیلی و نه حتی فرشید باقری و مهدی قائدی که موقتا اخراج شدهاند؛ بازنده بزرگ داربی نوروزی بدون تردید مهدی رحمتی بود. کاپیتان کارکشته استقلال به این متهم شده است که به صلاحدید خودش زننده ضربه پنالتی استقلال را در داربی تغییر داده و فرشید اسماعیلی را جایگزین پاتوسی کرده است. اسماعیلی از نزدیکترین دوستان رحمتی در استقلال است و در تحلیلهای غیررسمی، یکی از اعضای منتسب به کاپیتان آبیها شناخته میشود. فرشید اما با پنالتی فاجعهباری که زد، هم خودش و هم مهدی رحمتی را به دردسر انداخت؛ طوری که سکوهای شاکی از همان لحظات پایانی شهرآورد علیه او شعار دادند و این وضعیت تا بازی با سایپا هم ادامه یافت. حالا هواداران در فضای حقیقی و مجازی، بیمحابا از رحمتی با لفظ «مافیا» نام میبرند؛ گلری که گفته میشود محدوده اختیاراتش در باشگاه بسیار بیشتر از یک بازیکن معمولی است. او پیشتر با قلعهنویی و منصوریان هم شدیدا به مشکل برخورد و از سوی هر دو مربی طرد شد. به این لیست حتی میشود پرویز مظلومی را هم اضافه کرد که در پایان لیگ پانزدهم، از نقش مخرب یک بازیکن بزرگ در تیمش گلایه کرد. حالا هم داستانسازیهای رحمتی تا عصر وینفرد شفر تداوم پیدا کرده تا بسیاری از هواداران به این نتیجه برسند که راه خلاصی تیمشان، قطع همکاری همیشگی با آقای دروازهبان است؛ ستارهای که در 37سالگی شاید نتواند به مقصدی دیگر بیندیشد. اگر اینطور باشد او کفشهایش را در شرایطی خواهد آویخت که فرسنگها با رویاهایش فاصله دارد.
آخرین سنگر فروریخت
مهدی رحمتی در تاریخ معاصر فوتبال ایران دروازهبان بزرگی بوده است. او همین حالا رکورددار بازی در لیگ برتر است و قطعا خیلی از هواداران تأیید میکنند که رد پای رحمتی، در بسیاری از موفقیتهای این سالیان آبیها کاملا دیده میشود. با وجود این او حالا در سراشیبی وحشتناکی افتاده و ممکن است دوران فوتبالش به شکلی ناخوشایند و با میراثی نامطلوب به پایان برسد. حقیقت آن است که رحمتی با همه تواناییهایش در عرصه ملی چندان ستاره ممتازی نبود. تا ابد تصویری که از رحمتی در لباس تیم ملی به جا خواهد ماند، خاطره خداحافظی عجیب او درست پیش از 3بازی پایانی مرحله مقدماتی جامجهانی 2014 است؛ جایی که فوتبال ایران به حضور این سنگربان نیاز داشت، اما رحمتی به تیم ملی پشت کرد. از قضا شاید قابل دفاعترین فراز کارنامه کارلوس کیروش در فوتبال ایران در همین ماجرا دیده شد؛ جایی که او محکم مقابل رحمتی ایستاد و تیم ملی را ناباورانه با رحمان احمدی به جامجهانی برد. قصه رحمتی در تیم ملی به همین زشتی به پایان رسید تا همه هوش و حواس او معطوف به استقلال شود، اما انگار قرار نیست آقای کاپیتان این سنگر را هم با دلخوشی ترک کند. قطعا زشتترین پایان ممکن، همین ترک تیم در محاصره فریادهای خشمآلود و اعتراضی هواداران است. قرارداد رحمتی با استقلال در پایان فصل خاتمه مییابد و حداقل در شرایط فعلی بعید بهنظر میرسد در باشگاه ارادهای برای تمدید این قرارداد وجود داشته باشد. از سوی دیگر سن و سال رحمتی هم طوری نیست که او امیدوار باشد بعد از ترک موقت استقلال، مثل دفعات قبلی به این تیم برگردد. به این ترتیب، یکی از بهترین گلرهای تاریخ فوتبال ایران احتمالا در شرایطی اسفبار دستکشهایش را خواهد آویخت؛ وضعی که در آن، نه میتواند چهره ماندگار ملی به شمار بیاید و نه جایگاهی اساطیری و قابل دفاع در استقلال داشته باشد. کاش آخر قصه رحمتی طور دیگری میشد.