محمدتقی حاجیموسی
سال گذشته این موقع داشتم به این فکر میکردم که با پولی که توی حسابم هست و با وامی که میگیرم و با درآمد ماهانهای که دارم و با قرض و قوله و این حرفها میتوانم تا 2ماه دیگر یک آپارتمان 50متری حوالی محله خودمان، یعنی پیروزی بخرم. آن موقع منتظر بودم تا پولهایم جمع شود و بتوانم برای گرفتن وام اقدام کنم.
تعطیلات عید که تمام شد، ناگهان پوف! همهچیز زیر و رو شد. انگار که زیر خانهها موشک گذاشته باشند و قیمتها ساعت به ساعت بالا رفت. نتیجه این شد که یکماه بعد با همان پول، یک 30متری هم نمیتوانستم بخرم و همچنان مستأجرم. همه اینها را گفتم که این را بگویم: « برنامهریزی برای جایی خوبه که بشه برنامهریزی کرد». قطعا هیچ عقل سالمی به انسان دستور نمیدهد که بدون برنامه و همینطور الابختکی زندگی کن و ببین چه پیش خواهد آمد.
اتفاقا همه آدمهای موفق وقتی مینشینند روبهروی تو از برنامههایشان میگویند؛ بهخصوص کسانی که جایی غیر از اینجا زندگی میکنند.
توی دانشگاه که بودیم استادمان مثالی داشت. میگفت در فلان کشور، شما وقتی مدرسه میروید میدانید اگر این مسیر را بروید قطعا از نقطه A به نقطه B میرسید؛ یعنی شرایط آنقدر ثابت است که مطمئن باشید بعد از 10سال، هزینهها، سیستمها و کلا همهچیز عوض نمیشود.
بعد استادمان زندگی در ایران و رویاهایمان در مدرسه که نه، همین چندماه پیش را مثال میزد که فکر میکردیم از نقطه A به B خواهیم رسید ولی در W هم نبودیم! القصه، آنطور که بزرگان علم و معرفت گفتهاند برنامهریزی فواید زیادی دارد و هیچکس از آن متضرر نخواهد شد؛ . اینکه ما بنشینیم و همین اول سالی با خودمان حساب کنیم چندچندیم و قرار است با این دو دوتا چهارتا آخر سال کجا باشیم و مسیرمان را مشخص کنیم خیلی عالی است، به شرط آنکه اینجا زندگی نکنیم و عطسه مردی در معاونت فرهنگی اداره هنری سازمان ورزشی یک وزارت صنعتی روی روابط ما بر کل دنیا اثر نگذارد و یکدفعه نبینیم قیمت دلار به سقف چسبیده، اسکناسهای توی جیبمان بیارزشترین واحد پولی دنیا شده و گوسفندها هم دارند از کشور خارج میشوند. آیندهنگر بودن و داشتن افق دید وسیع خصلت بسیار پسندیدهای است به شرط آنکه آخر سال نبینیم همه برنامههایمان تبدیل بهرویا شده و فقط از خدا میخواهیم کاش دنیا CTRL + Z داشت و میشد نه به 20سال قبل که به همین یک سال قبل بازگشت.
نکته آخر اینکه وقتی بازگشت به یک سال قبل، ماندن در همین شرایط فعلی بدون هیچ بهبود و ترس از تغییر و آمدن فردا در رگ و پی آدمها برود آن وقت حرف زدن از برنامهریزی و یادداشت کردن مواردی که میخواهیم در یک سال آینده به آن برسیم چیزی هموزن کشک است و خیلی نباید به آن فکر کرد. بیشتر از همه باید حواسمان به این باشد که کلاهمان را بچسبیم که باد نبرد و همینی که داریم را از دست ندهیم، پیشرفت پیشکش!
آیا دستاورد یکساله ما در همان آغاز سال تعیین میشود یا اندر فواید برنامهریزی برای یک سال کاری؟
CTRL+Z یعنی کشک!
شاید شما با من همعقیدهاید و شاید هم نه؛ به هر شکل خواندن این یادداشت ضروری است
در همینه زمینه :