تغییر لحن به جای ارزشهای ادبی
عبدالجبار کاکایی/ شاعر و ترانهسرا
تقریبا همه صناعاتی که در فربه شدن زبان دخیلند و موجب میشوند زبان از گزارههای معمولی و خبری به سمت گزارههای ادبی میل کند و تقویت شود، در شعر مورد استقبال قرار میگیرند. صناعاتی هم که در شعر توان و کارایی خود را نشان میدهند، طبیعتاً میتوانند در ترانه هم کاربرد داشته باشند. ترکیب شدن با آهنگ نیز موجب تقویت بیشتر آنان میشود.
ترانهسرایانی که از قوالب شعری مانند غزل بهره نمیبرند و به اصطلاح تصنیف قول میکنند نیز میتوانند صنایع شعری را به کار گیرند.
مثلا اشاره به داستان حضرت یوسف(ع) موجب میشود تا ترانه تلمیح داشته باشد و با درگیر کردن پیشینه ذهنی مخاطب، برایش جذابتر شود.
اما همه این صحبتها درباره ترانههایی است که براساس اصول زیباییشناسی و مبانی ادبی تولید میشوند، نه براساس تفنن و سرگرمی.
در تولیدات شرکتهای تجاری که آهنگ را تولید یا انتخاب میکنند و به ترانهسرایان میسپارند تا آنها بر آن آهنگ سوار و روانه بازار کنند، چنین ویژگیهایی مطرح نیست. در واقع وقتی صحبت از صناعات ادبی در ترانه میشود از تصنیفهایی میگوییم که جزو گنجینههای فرهنگ و زبان فارسیاند و از ذخایر فرهنگ ملی به شمار میآیند.
در ترانههای غالب و معمول این روزها، لحن در اجرای ترانه جای تشبیه و جناس را گرفته است.
هر چه سخن سادهتر باشد، قابلیت لحنپذیری آن هم بیشتر میشود. از همین رو ترانههای ساده و نزدیک به زبان گفتوگو در فضای مجازی با نهایت استفاده از قابلیت لحنپذیری به شدت از صناعات ادبی فاصله میگیرند و گریزانند.