مسعود میر/روزنامه نگار
مرغ همسایه غاز بود. نخستین نوروزی که برنامههایش را پای سفره مخاطبان گمنام اما فراوان داخل کشور آورد فارغ از موافق یا مخالف بودن با محتوای آن، میشد تعجب و حیرت را در چشمان تماشاگران دید. آنها مهمان تصاویری شده بودند از روزهای دور تلویزیون که حالا در قالب برنامههای نوروزی متفاوت، در شبکه «منوتو» پخش میشد. شایعات پیرامون این شبکه در آن روزها بازار داغی داشت و خیلیها در دید و بازدیدهای نوروزی در گوش هم پچپچ کردند که این تلویزیون در انحصار مدیرانی سلطنتطلب است و دسترسی به این برنامههای قدیمی اما باکیفیت هم از همین جا آب میخورد.
چند سال بعد هنوز مرغ همسایه غاز بود. پخش یک فیلم مستند درباره رضاشاه و البته استفاده از تصاویر دیده نشده از روزگار بنیانگذار آخرین سلسله پادشاهی در ایران آنقدر به چشم تماشاگران آمدهبود که حتی نمایندگان مجلس را هم به واکنش واداشت. دیگر ماجرای استفاده از ماهواره و تماشای برنامههای شبکههای ماهوارهای فارسیزبان موضوعیتی نداشت و توجهها به موضوع آرشیو این شبکه جلب شده بود. برنامههای آرشیوی دیگر و البته متعدد این شبکه هم موضوع را جدیتر کرد، دیگر خیلیها میپرسیدند که آرشیو تلویزیون ملی ایران که پس از انقلاب در اختیار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران قرار داشته چطور در استودیوهای شبکهای در لندن زیر و رو میشود و در تولید محتوا به برنامهسازان آنها کمک میکند. کمکم شایعات بالا گرفت و موضوع فروش آرشیو صداوسیما مطرح شد. موضوع مورد نظر ما اما این اتفاق نیست چون فارغ از آنچه بر سر آرشیو تلویزیون ایران آمده، نباید از یاد برد که کارکرد آرشیوها در دنیا استفاده در جهت درآمدزایی برای بنگاه صاحب آرشیو و ارتقای تولیدات مهیا شده بر مبنای این آرشیوهاست.
مسئله مهم درباره آرشیو تلویزیون ملی سابق و صدا و سیمای فعلی این است که اصولا استفاده از آرشیو سالها برای مدیران اصلا مهم نبودهاست. طی چند دهه گذشته، آرشیو صداوسیما تنها محلی بود برای دپوی هزار و یک دیتای رسانهای که در بهترین حالت سریالهای محبوب از لابهلایشان بیرون کشیده میشد و به آنتن پخش میرسید. بعد از روشن شدن چشم مدیران صداوسیما و البته مردم به ترفندهای رایج برنامهسازی که تنها به کمک آرشیو میتوان آنها را به سرانجام رساند در شبکه «منوتو»، ناگهان سیل برنامههایی که به مدد تصاویر آرشیوی جمعوجور میشوند بر آنتن شبکههای مختلف سرازیر شد. باز اما مدیران یادشان رفتهبود که حواس شان را جمع کنند و بهخاطر بسپارند که استفاده دقیق از آرشیو خود تکنیکی است که در رسانههای مهم دنیا نظیر بیبیسی برایشان چند ده مدیر و کارشناس تربیت و استخدام میشود و قرار نیست کلید قفل هر آرشیوی دست همه این افراد قرار گیرد. دستهبندی مناسب و طبقهبندی صحیح آرشیوها در رسانههای معتبر دنیا حالا بدل به یک بازوی توانمند برای درآمدزایی رسانهها شده و ما هنوز از هزارتوی آرشیوداری و استفاده از آن همان کوچه اول را میشناسیم.
متأسفانه هنوز مرغ همسایه غاز است، شفافیت حلقه مفقوده مدیریت صداوسیماست و مدیری که برای پاسخگویی به اهالی رسانه در این سازمان گماشته شده چنین وظیفهای را برای خود تعریف نشده میبیند و لابد پاسخگویی را اجل شأن یک مدیر روابط عمومی قلمداد میکند، با این همه دردسر پاک شدن غبار از چهره آرشیو و امثالهم شاید خواستهای نامتعارف بهنظر برسد.
من و تو و مرغ و غاز
در همینه زمینه :