• چهار شنبه 28 شهریور 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 18
چهار شنبه 8 اسفند 1397
کد مطلب : 49227
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Qrm9
+
-

دیپلماسی ظریف و مخالفانش

نگاه روز
دیپلماسی ظریف و مخالفانش


مهران کرمی‌/ مدیر مسئول
میزان و سطح موضع‌گیری‌ها و واکنش‌های داخلی و خارجی به استعفای محمد‌جواد ظریف نشان از این می‌دهد که سیاست خارجی ایران و نقش ظریف در رأس دستگاه دیپلماتیک با توجه به بحران‌های منطقه‌ای و جهانی اهمیت کلیدی دارد و نمی‌توان همچون استعفاهای دیگر بی‌تفاوت یا معمولی از کنارش گذشت. هرچند که شباهت ابراز خوشحالی برخی ‌چهره‌های داخلی با مواضع بنیامین نتانیاهو نیز گویای نکاتی است که نشان می‌دهد با وجود سنت تاریخی دیپلماسی و سیاست‌دانی در ایران، هنوز مفهوم منافع ملی در کشورمان شکل نگرفته و اجماعی بر اصول منافع و امنیت ملی به چشم نمی‌خورد.

ماجرای استعفای محمدجواد ظریف اقدامی رادیکال از سیاستمداری محافظه‌کار با یک پیام روشن است: او دریافته که برای ایجاد اجماع بر سر منافع ملی باید وزارت امور خارجه به کانون تصمیم‌گیری در سیاست خارجی کشور برگردد و ایران و جهان از این طریق با هم تعامل و تقابل داشته باشند. این موضوع گر‌چه ممکن است در نگاه اول تعریضی به نقش دیگر نهادها در سیاست خارجی داشته باشد، اما رویکرد ظریف در همه سال‌هایی که در رأس دستگاه دیپلماتیک کشور بوده، نشان می‌دهد که او هیچ‌گاه در پی ایجاد تقابل با دیگر نهادها و شخصیت‌های تأثیر‌گذار بر سیاست خارجی نبوده و می‌داند که تنها زمانی می‌توان سیاست خارجی موفقی داشت که هماهنگی کاملی میان دستگاه‌های تأثیرگذار بر مناسبات خارجی ازجمله نهادهای نظامی و امنیتی برقرار شود. تجربه تاریخی چه در ایران و چه کشورهای دیگر نشان داده است که هر‌گاه این نهاد‌ها در کنار یکدیگر قرار گرفتند، سیاست خارجی یک کشور توانسته به‌خوبی اهداف و منافع خود را به پیش ببرد و در زمان‌هایی که برآیند فعالیت دستگاه‌های مختلف خنثی‌کردن یکدیگر بوده، شکست در سیاست خارجی رقم خورده است. یک نمونه کلاسیک این شکست را در زمان جیمی کارتر، رئیس‌جمهوری وقت آمریکا در ناهماهنگی میان زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی او و وزارت امور خارجه‌اش سایروس ونس می‌توان دید که به بی‌تصمیمی و ناکارآمدی دیپلماسی آمریکا در قبال انقلاب ایران منجر شد.

از نمونه‌های موفق هم می‌توان به حضور و نفوذ سیاسی ایران در منطقه طی 2دهه گذشته اشاره کرد که با وجود همه فشارها و تبلیغاتی که متوجه سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده و هست، همسویی و هماهنگی دستگاه‌های امنیتی و دیپلماسی به تثبیت جایگاه ایران در منطقه کمک شایانی کرده است. او بارها بر این نکته تأکید کرده ‌که پیروزی‌های ایران در عرصه‌های بین‌المللی ازجمله مذاکرات ایران و عراق پس از پذیرش قطعنامه 598، افغانستان پس از طالبان، عراق پس از صدام و به‌ویژه مذاکرات با‌1+5 و رسیدن به برجام، تنها در میدان جنگ به‌دست نیامده و زمانی به‌دست آمده که تعامل دیپلماتیک میان ایران و بازیگران بین‌المللی برقرار شده است. با این حال، نکته‌ای که محمدجواد ظریف را به استعفا واداشته، این است که او احساس می‌کند این نقش هماهنگ‌کننده از دست وزارت امور خارجه خارج شده ‌و نیاز است که جهانیان یکصدا و آن هم از طریق دستگاه دیپلماتیک از ایران بشنوند.

با این حال، آسیب‌شناسی استعفای ظریف با هر نتیجه‌ای برخی ضرورت‌ها را در مدیریت کلان کشور یادآور می‌شود که خشنودی برخی ‌دشمنان مردم ایران از این استعفا معیار مناسبی برای سنجش درستی و نادرستی اقدامات موافقان و مخالفان داخلی رویکرد کنونی دستگاه دیپلماسی است. همچنین نشان‌دادن تقابل میان 2 دستگاه نظامی و دیپلماتیک و به‌ویژه میان محمد‌جواد ظریف و سردار قاسم سلیمانی موضوعی است که بسیاری به برجسته‌سازی‌ آن چشم دوخته‌اند، درصورتی که نه ظریف می‌خواسته چنین پیامی را منتقل کند و نه انتقال آن به سود کشور و منافع ملی است.

اما این استعفا پیام‌های هشدارآمیزی در خود به‌ویژه برای اروپاییان نیز دارد که چنانچه محمدجواد ظریف به‌عنوان نماد دیپلماسی مسالمت‌جو و تعاملی ایران از صحنه کنار برود، ممکن است با کسانی در وزارت امور خارجه و سیاست خارجی ایران طرف شوند که روی خوشی به برجام مورد حمایت جهان منهای آمریکا و چند متحد منطقه‌ای‌اش نشان نمی‌دهد. این موضوع بیم تقابلی تازه در منطقه را می‌دهد که ممکن است پیامدهای امنیتی و سیاسی برای سراسر خاورمیانه و اروپا داشته باشد. به هر حال، پیامدهای استعفای ظریف در روزهای آینده شرایط متفاوتی را پیش‌رو می‌گشاید که ممکن است بر برآیند موازنه نهاد‌ها و نیروهای سیاسی موافق و مخالف در داخل کشور تأثیر بگذارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :