
استعفای ظریف فضای جامعه را ملتهب کرد

احمد بخارایی ـ عضو انجمن جامعهشناسی ایران
پدیدههای التهابزا در جامعه ما بسیار زیاد است و استعفای ناگهانی دکتر جواد ظریف، وزیر امور خارجه نیز در زمره همین التهابها بود و آن را تشدید کرد. در واقع اینگونه نیست که استعفا پدیده تازهای در ایران باشد و مشابه آن را در گذشته نداشته باشیم، اما این مورد خاص در بازه زمانی کنونی بر التهاب جامعه بهشدت افزوده است.
اگر بخواهیم تأثیر این پدیده را بر اجتماع و شهروندان آن ارزیابی کنیم، ابتدا باید علل و ریشههای این استعفا را شناسایی کنیم و سپس به یک پاسخ مشخص برسیم. بررسیهای دقیق نشان میدهد که یک جامعه ملتهب نمود بیرونی یک اقتصاد بیمار و ... است؛ آنجا که انسانها میخواهند زندگی روزمره معمولی داشته باشند و یک امنیت اقتصادی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و... را تجربه کنند ولی اینگونه نمیشود. بهعبارت دیگر اگر اقتصاد جامعهای ملتهب شد، حتما یکی از اساسیترین علتهای درونیاش را باید در سوءمدیریت سیاسی جستوجو کرد و تبعات آن را به جز نظام اقتصادی ملتهب میتوان در نظام اجتماعی نیز به وضوح مشاهده کرد؛ مثلا در آموزش و پرورش، دانشگاهها، بیمارستان، گمرک، شهرداری، اداره مالیات و سایر نهادهایی که از کارکرد ناقص نظام سیاسی آسیب میبینند.
سوءمدیریت زنجیرهای از مشکلات دیگر همچون ناامیدی اجتماعی، مهاجرت، تشویش یا بیتفاوتی اجتماعی، فقر ناشی از بیکاری و... را تشکیل داده که امروز هم پدیده استعفای آقای ظریف به این زنجیره اضافه شده و این التهاب و نگرانی را افزایش داده است. بهعبارت سادهتر باید گفت که نظام سیاسی ما دارای چند مرکز قدرت است که دست افراد با دیدگاههای متفاوت است و طبیعی است هر از گاهی تعارض و تضاد بین آنها شکل بگیرد و در افکار عمومی برجسته شود و باعث نقدهای تند و مستمر، دلخوریهای شدید و در نهایت استعفا شود و اینگونه جامعه ملتهب از گرانیهای سکه، دلار و نبود دارو و ... از چیزی که هست، ملتهبتر شود.
اما برای آرام کردن این التهاب هیچ راهکار کوتاهمدت و مقطعی نمیشود ارائه داد و فقط باید در سطح کلان راهکارها را جستوجو کرد. راهکارهای میانه مانند مسکن برای این درد است که آن را کمی آرام میکند ولی درمان کاملی در کار نیست. به عقیده بنده، راهکار کلان این است که ساختارهای سیاسی و موازی را اصلاح کنیم و تعارضها را در پستهای سیاسی از بین ببریم. اینگونه است که سایر گزارهها مانند اقتصاد، فرهنگ، نهادهای مدنی، هنر و ... با مدیریت دقیق و همسو به آرامش میرسد و کارکردشان از منفی به سوی مثبت حرکت میکند و در نهایت مجموعه این اصلاحات سیاسی-اقتصادی، التهاب جامعه را کاهش داده و مردم به یک اطمینانخاطر خواهند رسید.