مریم سمائی
خبر مهمی بود؛ خبری که نه فقط ایران بلکه تمام دنیا را تکان داد؛ «عبدالمالک ریگی فرمانده گروهک تروریستی جندالله توسط نیروهای امنیتی ایران دستگیر شد.»
درست 4 اسفندماه سال88 بود که 3فروند جنگنده نهاجا که از پایگاه هوایی بندرعباس برخاسته بودند هواپیمای بوئینگ 737 خطوط هوایی قرقیزستان را مجبور به فرود در فرودگاه بندرعباس کردند. پس از نشستن هواپیما، نیروهای امنیتی بلافاصله به سمت صندلی ریگی و همراهش رفته و آنها را دستگیر کردند. ریگی پس از آنکه فهمید بالاخره گرفتار شده خودش را تسلیم کرد چون نه اسلحهای داشت و نه میتوانست مقاومتی کند. او در این سفر از کابل بهسمت امارات و از آنجا عازم قرقیزستان بود و اصلاً فکرش را نمیکرد که در این تور اطلاعاتی گیر بیفتد. ریگی به نیروهای امنیتی گفت که وقتی پرواز نشست، گفتم دیگر همهچیز تمام شد. من گرفتار شدم و هر واکنشی بخواهم نشان دهم بیفایده است.
پس از دستگیری ریگی در بندرعباس، او را به تهران منتقل کردند تا مورد بازجویی و محاکمه در دادگاه قرارگیرد. به این شکل پرونده جنایات ریگی که با نام جعلی و گذرنامه افغانستانی از دبی به سمت بیشکک در پرواز بود برای همیشه بسته شد.
ای کاش 5سال پیش گیر میافتادم!
ریگی در طول دوران جنایاتش در ایران بیش از هزار انسان بیگناه را شهید یا زخمی کرد. او هنگامی که بهطور غیرمنتظرهای دستگیر شد اعتراف کرد که بهشدت ترسیده بوده و فکر میکرده که با او مثل خودش که با اسیرانش برخورد میکرده برخورد میشود. ریگی یک انسان جانی بود که مردم بیگناه را گروگان میگرفت و دست و پای آنها را با زنجیر میبست و آنها را شکنجه میداد بعد هم سر از بدنشان جدا میکرد. او منتظر بود که با خودش هم همین رفتار شود. او در صبحتهایش پس از دستگیری خطاب به مأموران میگوید: من از برخورد شما بسیار تعجب کردم. ایکاش 5سال قبل گیر میافتادم و مرتکب این همه جنایت نمیشدم!
به گفته یکی از نیروهای ارشد اطلاعاتی، ریگی بهشدت از جنایات و اقداماتی که انجام داده بود خصوصاً از سربریدن انسانهای بیگناه، شهادت سربازان وظیفه، عملیاتهای تروریستی انتحاری، به شهادت رساندن نمازگزاران مسجد امیرالمؤمنین(ع) و مسجد جامع، به شهادت رساندن سردار شوشتری و اقدامات جنایتکارانه در تاسوعای حسینی در چابهار پشیمان بود و مدام میگفت: مردم کشتن عاقبتی است که من گرفتار آن شدم، و مکرراً این موضوع را تکرار میکرد.
علی بهمنش، مسئول اصلی پرونده دستگیری عبدالمالک ریگی هم میگوید: ریگی یک آدمکش حرفهای بود و سر بریدن برای او یک تفریح بهحساب میآمد. مالک انسان خودشیفتهای بود که فکر میکرد «باهوشترین روحانی اهل سنت است». او به قدری منفعتطلب بود که حتی برادر نوجوان خود را به عملیاتهای انتحاری فرستاده بود تا تشویقی برای دیگران باشد. او اعتقاد داشت که شیعه کافر است و مسلمان نیست اما با صحبتهایی که با او کردیم در نهایت قبول کرد که اشتباه میکند. ما اطلاعاتی از ریگی نمیخواستیم، ما میخواستیم از او استفاده کنیم تا عبرتی برای کسانی باشد که قصد ورود به این عرصه را دارند. فیلمهای صحبتهایش را برای همگروهیهایش فرستادیم که برای برخی تأثیر داشت و برای برخی بیتأثیر بود.
حمایت آمریکا از جنایات ریگی
6 اسفندماه شبکه تلویزیونی پرس تیوی به پخش نخستین تصاویر از اعترافات عبدالمالک ریگی پرداخت. ریگی در بخشی از اعترافات خود از دیدارش در دبی با عوامل سازمان جاسوسی سیا خبر داد و گفت از طرف آمریکاییها وعده هرگونه همکاری دریافت کرده و حتی به او قول در اختیار گذاشتن پایگاهی با تسلیحات نظامی در نزدیکی مرز ایران و افغانستان داده شده است. ریگی گفت که عوامل آمریکایی به وی قول مساعدت در رفع مشکلات، آزادی اعضای گروهکش، کمک مالی و نظامی دادهاند. عوامل آمریکایی گفته بودند پایگاهی دارند به نام «مناس» نزدیک بیشکک که میتوانند آنرا دراختیار او قرار دهند و او میتواند با یکی از مقامات ارشد سیا در این پایگاه دیدار کند. در آن زمان ریگی به نقل از عوامل سازمان اطلاعات جاسوسی آمریکا (سیا) گفت که واشنگتن هماکنون هیچ برنامه نظامی ضدایران ندارد و به این نتیجه رسیده است که هیچ راه و هیچ گزینهای در قبال ایران وجود ندارد، غیراز آنکه باید در برابر ایران ایستادگی کرد. او گفت که یکی از عوامل بلندپایه سیا به او گفته که حمله نظامی به ایران مشکلساز خواهد بود.
عبدالمالک در اعترافاتی که ایراد کرد، از ارتباطش با مقامات ناتو در افغانستان، عناصر اسرائیلی و آمریکایی و پیشنهاد آنها برای کمکهای مالی و فراهم کردن فهرست افرادی که باید در تهران ترور شوند هم سخن گفت.
مادر شهیدی که میخواست جنازه ریگی را خودش ببیند
پس از گذشت چندین ماه بازجویی از ریگی در وزارت اطلاعات، او در یکی از دادگاههای انقلاب مورد محاکمه قرار گرفت که نتیجهاش اعدام با چوبه دار بود.
دادسرای عمومی و انقلاب اسلامی تهران اعلام کرد که ریگی در جریان دادگاه، مسئولیت اقدامات گروهک خود را پذیرفت و اذعان کرد در برخی از قتلها مباشرت و در برخی نیز آمریت داشته است. ریگی در جریان دفاع از خود با قبول اتهامات و جنایات ارتکابی، اقداماتش را اشتباه خواند و تأکید کرد که جنایاتش با موازین اسلامی و انسانی در تضاد بوده است. او درادامه از عوامل گروهک خود خواست که اشتباهات او را تکرار نکنند. ریگی در طول جلسه دادگاه تقاضای عفو هم کرد و از شاکیان پرونده خواست که او را ببخشند اما با درخواست عفو نامبرده توسط ریاست محترم قوه قضاییه مخالفت شد.
بالاخره در 30 خردادماه سال89 طناب دار به گردن عبدالمالک ریگی انداخته شد و با اعدام او ضربه مهلکی بر پیکره گروه جندالله و حامیان غربی و منطقهای آنها وارد شد که کار این گروه تروریستی را تمام کرد.
هنگام اجرای حکم اعدام، ریگی به محض دیدن چوبه دار، از آنجا که اعدام خود را غیرقابل باور میدانست، با قفل کردن دستان خود به میلهها، مقاومت شدیدی از خود نشان داد اما هلاکت او خواسته تمام خانوادههایی بود که به عزای فرزندانشان نشسته بودند. مادر شهید شهاب منصوری که فرزندش توسط شخص عبدالمالک ذبح شده بود پس از اعدام خواستار دیدن جنازه او برای اطمینان از هلاکتش شد.
عبدالمالک ریگی چگونه دستگیر و مجازات شد؟
رازسقوط عبدالمالک
ازخوانی ماجرای هواپیمایی که 4 اسفند 88 به زمین نشانده شد تا سر کرده گروهک جندالله دستگیر شود
در همینه زمینه :