رؤیای سارقان طلافروشی با دستگیری آنها رنگ باخت
سرقت 30کیلو طلا با دستمال بیهوشی
رویای پسر جوان یکشبه پولدار شدن بود و او هر روز آرزوهای بزرگش را در دفترچه خاطراتش مینوشت تا اینکه برای رسیدن به آنها تصمیم به سرقت از یک طلافروشی در پایتخت گرفت. نقشه سرقت 30کیلو طلا خیلی زود عملی شد و پسر جوان تصور میکرد به آرزوهایش رسیده اما پلیس رویای او را کابوس کرد.
به گزارش همشهری، ظهر دهم دیماه امسال صاحب یک طلافروشی حوالی چهارراه کوکاکولا در خیابان پیروزی با پلیس تماس گرفت و خبر از دستبرد سارقان به طلافروشیاش داد. پس از این تماس مأموران کلانتری 128تهراننو در محل حاضر شدند و پی بردند که سارقان به شیوه بیهوشی بیش از 30کیلو طلا سرقت کردهاند. صاحب طلافروشی در توضیح ماجرا گفت: ساعت 13:30بود که 2جوان وارد مغازهام شدند. من تنها بودم و مغازهام مجهز به سیستمهای امنیتی نیست؛ یعنی نه دوربین دارد و نه آژیر و قفل برقی. یکی از آن 2 پسر را شناختم. اسمش سعید و از دوستان پسرم بود. او گفت عروسی برادرش نزدیک است و میخواهد یک سرویس طلا بخرد. او سر صحبت را باز کرد و به واسطه دوستی با پسرم همهچیز را درباره من میدانست. لحظاتی بعد خودش را به پشت پیشخوان مغازهام رساند و من هم سراغ گاوصندوق رفتم تا سرویسهای طلا را بیرون بیاورم و به سعید نشان بدهم. در همین هنگام دوست او که آن طرف پیشخوان بود دستانم را از پشت سر گرفت و همان لحظه سعید دستمالی مقابل دهانم گذاشت که باعث شد از هوش بروم. وی ادامه داد: وقتی چشمانم را باز کردم حدود ساعت 14:30بود و من تقریبا یک ساعت بیهوش بودم. از سوی دیگر متوجه شدم که دزدان مغازهام را خالی کرده و حدود 30کیلو طلا به سرقت بردهاند. آنها سوئیچ ماشینم را برداشته و آن را هم سرقت کرده بودند.
شروع تحقیقات
با اعلام این شکایت گروهی از مأموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را در اینباره آغاز کردند. آنها در نخستین اقدام به محل سکونت سعید که از دوستان پسر طلافروش بود، رفتند اما او پس از سرقت فراری شده بود و هیچکس اطلاعی از مخفیگاه وی نداشت. کارآگاهان در گام بعدی به محل طلافروشی رفتند و پی بردند که یکی از مغازههای آن محدوده مجهز به دوربین مداربسته است. آنها در بررسی فیلمهای ضبط شده پی بردند که سارقان 3نفر بودند که 2 نفر از آنها وارد مغازه شدند و نفر سوم نقش زاغزن را بهعهده داشت و آن اطراف نگهبانی میداد. دزدان پس از سرقت سوار بر خودروی ریوی مرد طلافروش شده و فرار کرده بودند.
کارآگاهان با انجام ردیابیها ردپای 2 سارق را بهدست آوردند و 29بهمنماه آنها را حوالی بلوار ابوذر در مخفیگاهشان دستگیر کردند. در بازرسی از مخفیگاه آنها 4کیلو طلا به همراه دفترچه خاطراتی کشف شد اما اثری از نفر سوم که سعید بود، وجود نداشت.
هدفهای بزرگ
متهمان دستگیر شده برای انجام تحقیقات به اداره آگاهی تهران منتقل شدند. از سوی دیگر مشخص شد که دفترچه خاطرات متعلق به یکی از متهمان دستگیر شده بود که هدف و آرزوهایش را در آن مینوشت. او اهل خواندن کتابهای روانشناسی و قانون جذب بود و میگفت هر روز آرزوهایش که شامل خریدن خانه، باغ و چند باب مغازه بوده را مینوشته تا به آن برسد. متهم حتی قصد پرداخت بدهیهای خود با استفاده از طلاهای سرقتی را داشت که در قسمتی از دفترچه درباره آن نوشته بود.
وی در بازجوییها گفت: من و دوستم در پیک موتوری کار میکنیم و ماهانه 800هزار تا یک میلیون تومان درآمد داریم. سعید هم از دوستان و بچهمحلمان است و میدانستیم سابقهدار است.
وی ادامه داد: سعید یکماه قبل نزد ما آمد و گفت طلافروشی متعلق به پدر یکی از دوستانش است و سیستم ایمنی ندارد و میتوانیم بهراحتی از آن سرقت کنیم و یکشبه پولدار شویم. ابتدا مخالفت کردم اما آنقدر در گوشم خواند که در نهایت وسوسه شدم و برای رسیدن به آرزوهایم دست به خطر زدم.
وی گفت: آن روز همراه سعید و دوست دیگرمان راهی سرقت شدیم. نفر سوم زاغزن بود و من به همراه سعید وارد مغازه شدم. به من گفت دستمال آغشته به ماده بیهوشی است و حدود یک ساعت طرف را بیهوش میکند. او به من اطمینان داد که بلایی سر طلافروش نمیآید. پس از سرقت هم طلاها را داخل کیفش خالی کرد و بعد هر سه فرار کردیم. ماشین شاکی را هم پس از سرقت در خیابانی حوالی شرق تهران رها کردیم.
سارق جوان ادامه داد: سعید حدود 4کیلو طلا به ما داد و خودش بقیه طلاها را برداشت و رفت. ما دیگر از او خبری نداریم. برخی از دوستانم میگویند که او از کشور گریخته اما عدهای دیگر میگویند فقط از تهران رفته و هنوز داخل کشور است. میگویند در جایی دورافتاده مخفی شده تا آبها از آسیاب بیفتد. پس از این ماجرا من و دوستم از ترس دست به طلاها نزدیم. در این مدت از سایه خودمان هم میترسیدیم؛ چون تا به حال دست به خلاف نزده بودیم.
در ادامه متهم دیگر نیز مورد بازجویی قرار گرفت که مشخص شد وی بهعنوان زاغزن در آن روز بیرون از مغازه حضور داشته و مراقب بوده که در آن ساعت از روز کسی به مغازه نرود. او گفت: من سابقهدار نیستم و در محل آبرو داشتم و حالا بهشدت پشیمانم.
به گفته سرهنگ داوود فرد، جانشین پلیس آگاهی تهران، متهمان با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان قرار گرفتند و تلاش برای دستگیری سرکرده فراری این باند ادامه دارد.جانشین پلیس آگاهی تهران در ادامه گفت: با توجه به شلوغی شب عید به کسبه و مخصوصا طلافروشها پیشنهاد میشود که سیستمهای امنیتی خود را بهروز کرده و حتما از دوربینهای مداربسته استفاده کنند.وی اضافه کرد: در این پرونده ما شاهد این هستیم که صاحب مغازه در ساعتی از روز اقدام به باز کردن مغازه خود برای فروش طلا و جواهرات کرده که برای این صنف جزو ساعات پرخطر محسوب میشود و مغازهدار با بیاحتیاطی متهمان را برای نشان دادن نمونه کار به پشت پیشخوان مغازهاش برده و متأسفانه باعث شده سارقان بهراحتی به هدف خود برسند. به همین دلیل به کسبه توصیه میشود به هیچ وجه در گاوصندوق مغازهشان را در برابر مشتریان باز نکرده و مراقب افراد مرموز باشند.