آیا میتوان با روش کارگاهی طنزپرداز تربیت کرد؟
در مکتب طنازان
گفتوگو با طنز پردازان درباره اینکه کلاسهای طنز نویسی مهمتراست یا ژن شوخی
نگار حسینخانی
طنز دامنهای وسیع دارد، آنقدر که در یک تعریف کلی نمیگنجد. شاید آن نوشتههای بهظاهر غیرجدی لطیف و مزاحگو که پیامی جدی را منتقل میکنند، سرراستترین تعریف برای طنز باشد. اما طناز، آنکه طنز مینویسد، باید بیش از هرکس دیگری به موضوعی که مورد نقد قرار داده مسلط باشد. او گاهی به فرقه و گروهی خاص و اعتقادات آنان میتازد و گاه به معایب و مفاسد اجتماعی میپردازد. گاهی کارد جراحیاش را بر تن جامعه میکشد و گاهی بر پیکر یک فرد خاص. او از این موضوع مهم غافل نیست که جراح است، نه چاقوکش. اما باید بدانیم که طنزنویسی کار دشواری است. ما در این مجال میخواهیم بدانیم که آیا کارگاهها و کلاسهای طنزنویسی میتوانند چنین جراحانی تربیت کنند و اصلا میشود با تئوریهای موجود، طنزنویس روانه بازار کرد یا طنازی استعداد و توانایی مادرزادی است و فقط میشود با این کارگاهها این ژنهای خوب را هدایت کرد.
از طنز شوع نکنیم، به آن برسیم
حوزه هنری ازجمله جاهایی است که کلاس و کارگاههای آموزش طنزنویسی برگزار میکند؛ کارگاههایی چون «مکتبخانه طنز». رضا ساکی -از مدرسان این مکتب و مدیرمسئول گُلوَنی- با ذاتی و ژنی دانستن طنزنویسی چندان موافق نیست و میگوید: «بذلهگویی آغاز طنزنویسی نیست؛ از اینرو استعداد ذاتی هم نمیتواند کافی باشد. اصول معانی، بیان و بدیع مانند ریاضی است و با یاد گرفتن این قواعد میتوان طنز نوشت؛ مثلا فرد باید یاد بگیرد از قاعده تکرار، آیرونی، بزرگنمایی، غلو و... درست استفاده کند. ما طنزنویسان مستمر در حال بشکنزدن نیستیم و یاد گرفتهایم چطور از تکنیکها استفاده کنیم. این تکنیکها در همه دنیا خندهدار است». کلاس و کارگاه ازجمله مکانهایی هستند که ویژگی تربیت طنزنویس را دارند. اما ساکی به نکته دیگری اشاره میکند: «نکتهای که معمولا فراموش میشود، این است که کسانی که میخواهند طنزنویسی را یاد بگیرند، میخواهند از طنز کارشان را شروع کنند، درصورتی که چنین کاری درست نیست. ما از طنز شروع نمیکنیم، ما به طنز میرسیم. علاقهمندان به طنزنویسی ابتدا باید یاد بگیرند بنویسند. باید از یادداشتنویسی و روزنامهنگاری آغاز کنند تا به فوقتخصص طنزنویسی برسند. طنزنویسان برجسته که ماندگار شدهاند از روزنامهنگاری، نویسندگی، نوشتن نمایشنامه و حتی طراحی و کاریکاتور به نوشتن طنز روی آوردهاند. با دایره لغات اندک و بدون دانستن ظرافتهای زبانی، بدون مطالعه و آگاهی نمیتوان طنز نوشت». نمونه صحبت او را میتوان در مکتب گلآقا و توفیق سراغ گرفت؛ مکتبهایی که نسل تازهای را پرورش میدهند. مثلا آنهایی که در این دو مطبوعه شروع بهکار میکردند در ابتدا باید حروفچینی میکردند، جواب نامه شهرستان را مینوشتند و بعد پاسخ مخاطبان را در ستونی میدادند. پس از آن بود که در شورا شرکت میکردند و طنزنویسی گام به گام اتفاق میافتاد.
تکنیکهای شوخی کردن
اما اگر یک معلم بخواهد رمز موفقیت را به شاگردانش بیاموزد باید چه فنی را به او معرفی کند؟ آیا طنزنویسی یک شیوه و راه مخصوص یا فوت کوزهگری دارد؟ شاید جواب اکثر طنزنویسان به این سؤال منفی باشد. ساکی میگوید: «در کشتی میتوانم پیشنهاد کنم، اما در طنزنویسی، داستاننویسی و ادبیات نه، چون قاعدهها با هم ترکیب میشوند و ماحصل خاصی بهوجود میآورند. مهارت طنزنویسی طی سالیان بهدست میآید و ممکن است نویسنده چندان به قید و بندها فکر نکند، اما ترکیبکننده قواعد است».
مهرداد نعیمی - طنزنویس مطبوعات- معتقد است که در طنز هم تکنیکهایی وجود دارد که او در ستونی در «بیقانون» به آن میپردازد. در این ستون که یا ترجمه شده یا از دیدن فیلمها و سریالها بیرون آمده و یا نویسنده، شخصا به آن رسیده، تکنیکِ هرآنچه او را خندانده بیرون کشیده میشود و با دیگر گونههای ادبی معادلسازی و ثبت میشود. او میگوید: «اما امر بسیار روشنی وجود دارد، با تکنیک نمیتوان نوشت. معمولا اینطور است که شما مینویسید و از تکنیکهایی که یاد گرفتهاید ناغافل استفادههایی میکنید. من که در طنز به داستان، آن هم کمدی موقعیت علاقهمندم، وقتی قصهای را مینویسم و کاراکتری را خلق میکنم، با بازگشت به قصه و خواندن دوباره آن، گاهی با کمک تکنیک، شوخیهایی به آن اضافه میکنم تا بامزهتر شود. اما اینطور نیست که بامزگی را به کسی یاد دهیم و شخصی با استفاده از آن یادگیریها طنزنویس شود. همه ما باید ابتدا سبک و قلم خود را پیدا کنیم و این نیازمند گذر زمان است. در واقع پرورش لازم است، اما پرورش باید درونی باشد چون هیچ استادی نمیتواند به ما کمک کند. باید کنجکاو باشیم که چه سبکها و روایتهایی در دنیا وجود دارد؛ مثلا مجله مد نیویورک چه میکند یا انگلیسیها که در طنز چیرهدست هستند چه مینویسند».
طنازی و صبوری
نعیمی با اینکه معتقد است نویسندگی آموزشپذیر نیست، میگوید: «ما در ابتدا نمیدانیم استعداد طنزنویسی داریم یا نه؟ بامزه هستیم یا اگر مستعدیم میتوانیم قلم خوبی هم داشته باشیم؟ وقتی به این نقطه رسیدیم نیاز به آموزش داریم. کلاسهای طنز در ایران اندک هستند، اما در یکی از آن کلاسها که حضور داشتم، سعی کردیم به حاضران در کلاس چند نکته را تأکید کنیم؛ اینکه مطالعه و تماشای فیلم و... بسیار مهم است. خیلی از این افراد در بدو ورود فکر میکنند همه ایدههایشان خلاقانه است. این فرد باید بداند پیش از اینکه فکری به ذهن او برسد چه تاریخچهای داشته است و او کجای ماجراست تا بتواند مرزبندیها را تغییر دهد»؛ کتابخواندنی که ساکی هم به آن اشاره میکند و گلایهمند است که طنزآموزان صبور نیستند و گاهی در جلسه سوم کلاس میخواهند ثابتنویس ستون روزنامهای باشند. او درباره آموزش شیوه نگارش این کارآموزان میگوید: «در کلاسها از کارآموزان میخواهم درختی را در حیاط خانه توصیف کنند یا پیامی روی در یخچال برای مادرشان بنویسند. ابتدا باید این افراد یاد بگیرند از پس ابتداییترین توصیفات بر بیایند تا به طنز برسند».
راههای خنداندن در دنیا یکی است
علی رضازاده -یکی دیگر از طنزنویسان مطبوعات- هم معتقد است که طنز آموزشپذیر است؛ مثل تئاتر و... . او میگوید: «راههای خنداندن در کل دنیا تعریف شده است. آنچه نیاز به آموزش دارد در وهله اول اعتماد به نفس طنزنویس است؛ مثلا احمد شاملو در سفرنامه طنزی که تعریف میکند، در ابتدا میگوید من میخواهم شما را بخندانم. او مطمئن است آنچه تعریف میکند خندهدار است و از خندهگرفتن تماشاگران هم مطمئن بوده؛ درحالیکه طنزنویسان امروز این اطمینان را ندارند و این بد است». اما او درباره بامزگی طنزنویس میگوید که لازم نیست ذاتا طنزنویس، بامزه باشد. طنزنویسان مطرحی در دنیا وجود دارند که انسانهای گوشتتلخی هستند. اما اگر فرد چنین ویژگیای داشته باشد حتما میتواند از این ویژگی بهرهمند شود و متنش را بهخودش نزدیک کند. البته این نیز قابل آموزش است. نعیمی هم همین اعتقاد را دارد. او میگوید: «مهم نیست کسی بامزه باشد یا نه، اما این نیز ممکن نیست که شخصیتی دگم و عنق طنزنویس شود، اگر هم بشود طنزهایی فاخر و ادبی خواهد نوشت که عامه مردم با آن ارتباط برقرار نمیکنند. علاقهمندان به طنزنویسی باید ببینند خودشان چه انتظاری از طنز دارند؟ میخواهند طناز کوچه و بازاری باشند یا با یک خبر بازی کنند یا داستاننویس هستند یا مثل آیدین سیارسریع سیاسی مینویسد یا استندآپ کمدینویس یا فیلمنامهنویس هستند. او باید در مسیری که میپیماید تصمیمش را بگیرد».
اما رضازاده در آموزش طنزنویسی به نکته مهمی اشاره میکند که این متن را با صحبت او به پایان میرسانیم: «عمر آموزش طنزنویسی و داستاننویسی خیلی کوتاه است و مانند موسیقی، نقاشی و مجسمهسازی نیست. ما اول راه هستیم و در شرایط آزمون و خطاییم. باید روزگاری طی شود تا بتوان درباه آن سخن گفت».