خانه سازهای ایرانی
سفر به خانهموزه استاد مسلم موسیقی ایران؛ ابوالحسن صبا
اوقات فراغت که باشد، گزینههای مختلفی پیش روی آدم قرار میگیرد؛ مثلا اگر اهل کوهرفتن باشید، صبح پنجشنبهها یا جمعهها آفتابنزده، راهتان را میکشید، میروید سمت منطقه زیبا و کوهستانی دربند و سربند و شیرپلا و پلنگدره و اگر دلتان طبیعت بخواهد، میروید به یکی از روددرهها یا همین پارکهای بزرگ شهری. اتفاقا این برنامهها برای سلامتی جسم هم مفید است اما ذهن و روح شما هم نیازمند ورزش،شادابی و تندرستیاست. فرهنگ و هنر همان کاری را با روح شما میکنند که ورزشهای گرانمایه کوهنوردی یا پیادهروی با جسم شما. حالا اگر با خواندن این جملات، تصمیم گرفتهاید که به یک محیط آرام، زیبا، دنج و کاملا فرهنگی و هنری بروید تا روحتان شاد شود، ما برایتان یک پیشنهاد خوب داریم؛خانهموزه استاد صبا؛ جایی که میتوان در آن سازهای مختلف را دید؛ سازهایی که سالها و سالها توسط هنرمندان برجسته و عاشق از آنها آوای دوست برآمده و بر دلهای بسیاری نشسته است. ما هم سری به این موزه زدیم. با ما همراه شوید.
موزه یا همان خانه پدری
کافیاست از کسبه میدان بهارستان سراغ موزه استاد صبا را بگیرید؛ کمتر کسی هست که نشانی را کف دستتان نگذارد. موزه استاد صبا در واقع خانه پدری اوست که به این چهره ارجمند موسیقی کشورمان به ارث رسیده است؛ خانهای به سبک خانههای ایرانی که به نظر میرسد در دوران پهلوی اول مرمت و بازسازی شده باشد. قبلا به این محله، شاهآباد میگفتند و اینروزها خیابان ظهیرالاسلام نام دارد؛ نزدیک میدان بهارستان است و از آن محلههای اعیاننشین «طهران قدیم» محسوب میشده که حالا چاپخانهها و فروشندگان کارت پستال و تقویم و سررسید، محاصرهاش کردهاند.
خانه استاد صبا مثل جزیرهای در این خیابان، در حالی که به سمفونی قیقاج موتورسیکلتها گوش میکند، به بنبست صبا تکیه داده است؛ بنبستی که یکی از درهای خانه که در گذشته به اندرونی راه داشته، به آن باز میشود. خانه را به سبک «نعلاسبی» ساختهاند؛ حیاط خانه در وسط است و اتاقها آن را دوره کردهاند. مساحت حیاط، تقریبا 80 متری هست و فضای داخلی آن هم حدود 120متری میشود؛ بقیه فضای 230متری خانه را هم به رسم خانههای همعصر خودش، دیوارهای پهن و قطور اشغال کرده است. خانه صبا نسبت به موزههای دیگر کوچک است اما فضای دلنشینی دارد. درهای چوبی بلند، با فاصلههای کم از هم، اتاقهای قدیمی خانه را به حیاط میرسانند که باغچهای کوچک و یک حوض، تزئینات آن هستند. خانه پدری استاد صبا، با معماری ساده اما زیبایش، یکی از دیدنیهای باارزش این موزه است و طرفداران زیادی دارد.
با تو چه کردند که خاموش شدی
موزهگردی در خانه استاد صبا، با بهصدادرآوردن کلون در آغاز میشود؛ وسوسهای که کمتر کسی از آن میگذرد. البته در، قفل نیست و با یک فشار کوچک باز میشود؛ با این حال نگهبان موزه استاد صبا با روی خوش به شما «بفرما» میزند. صدای پایتان روی پارکت چوبی، حضورتان را به تکوتوک حاضران در فضای موزه اعلام میکند. وسایل شخصی استاد صبا ازجمله عینک و قلم و دفترچه یادداشت و البته لباس رسمی ایشان، نخستین چیزیاست که به چشمتان میخورد. ردیفی از عکسها و تصاویر استاد صبا، عکسهایی از پدر و پدران ایشان و اعضای خانواده روی دیوار است. کمی آنطرفتر نقاشیهای سیاهقلم و رنگ روغن و نقاشیهای روی پارچه روی دیوار خودنمایی میکنند؛ مشقهای استاد صبا برای مدرسه نقاشی کمالالملک. شعری از استاد شهریار به خط خود ایشان هم روی دیوار است که بعد از فوت استاد صبا، درباره او نوشته است: «ای صبا با تو چه کردند که خاموش شدی...». خانه پدری استاد صبا، به رسم خانههای قدیمی، اتاقهای متعدد داشته و درهای چند لته که این اتاقها را به هم وصل میکرده اما حالا درهای چوبی را برداشتهاند و فضای خانه را بهصورت یک گالری برای نمایشدادن اشیای موزه آماده کردهاند. مجموعهای از قاشقها و چنگالها و ظروف خانه استاد هم در این موزه به نمایش گذاشته شده است.
از ویولن و سهتار تا کمانچه و تمبک
موزه استاد صبا، با سازهایی که دارد، معروف است. بیشتر مخاطبان این موزه را اهالی هنر و موسیقی تشکیل میدهند؛ هرچند عموم مردم نیز برای تماشایش به خیابان ظهیرالاسلام میآیند. ویولن مورد علاقه استاد صبا با مینیاتوری از حسین بهزاد، سهتاری با کاسه کدو، کمانچهای قدیمی با تزئیناتی از عاج، چوب فوفل، صدف و فلز، ویولن مخصوص استاد صبا، تار قدیمی استاد صبا، تمبک و دف با خاتمکاری محمد شیرازی که در سال1319 قمری به سفارش پدر استاد صبا ساخته شده، نیکوتاه و نی بلند حکاکیشده، ازجمله سازهای استاد هستند که در موزه استاد میتوان سراغشان را گرفت. اهمیت این سازها، یکی به دلیل قدمتیاست که دارند و تزئینات زیبایی که روی آنها انجام شده و دیگر، به دلیل مُهر سازندگان آنهاست. استاد صبا با علاقه عجیبی که به نواختن انواع سازها داشت، هر سازی را به دست میگرفت و تجربه نواختن آن را از سر میگذراند. اصطلاح مخصوص او درباره بهصدادرآوردن سازها هم «اهلیکردن» ساز بود. صفحههای قدیمی به همراه جعبه گرامافون کوکی هم از اشیای این موزه است که در کنار دفاتر نتنویسی و اسناد و نامههای استاد صبا و مدال و نشان کنکور بینالمللی فردریک شوپن به نمایش گذاشته شده است.
بفرمایید یک موزه مردمشناسی
همسر هنرمند داشتن هم نعمتیاست. استاد صبا این شانس را در زندگی داشت که با زنی هنرمند و هنردوست ازدواج کند. همسرش دخترعموی نیما بود و شاگرد کلاس موسیقی استاد صبا. منتخب اسفندیاری یک سالی بود که پیش صبا، موسیقی فرامیگرفت که با او ازدواج کرد؛ به سال1311. حاصل ازدواجشان هم 3دختر بود. منتخب اسفندیاری به خیاطی علاقهمند بود و وقتی با استاد صبا به فرانسه سفر کردند، در آنجا موفق شد مدرک خود را در زمینه «گرلاوین» ـ یکی از روشهای خیاطی نوین ـ اخذ کند. بخش مردمشناسی موزه استاد صبا را همسر ایشان گردآوری کرده؛ مجموعهای از عروسکهایی که لباس و پوشش اقوام مختلف ایرانی را دارند و به گفته سرپرست موزه، از غنیترین مجموعههای مردمشناسی کشور محسوب میشوند. عروسکها را با لباسهای مختلف محلی که همگی کار دست منتخب اسفندیاری است، در قفسههای سادهای جا دادهاند. همسر استاد صبا برای شناختن پوشش اقوام ایرانی مثل بلوچ ، کرد ، قوچانی ، گیلکی و کرمانی سالها مطالعه و تحقیق کرده و نتیجه تلاش و هنر خود را به این موزه بخشیده است. او در زمان حیاتش، از جمله افرادی بود که به طور مرتب، به موزه استاد صبا و خانه قدیمی خود سر میزد و سعی در برطرفکردن کاستیها داشت. مجموعهای از کتابهای آموزش خیاطی و گلآرایی او در موزه به نمایش گذاشته شدهاند.
مردی که یک ارکستر کامل بود
فضل و هنر، میراثی بود که از خاندانش، سینهبهسینه به او به ارث رسیده بود؛ ابوالحسن صبا ،فرزند ابوالقاسم کمالالسلطنه، فرزند محمدجعفرخان صدرالحکما، فرزند محمودخان صبا، شاعر و نقاش بلندآوازه عهد ناصری. پدر ابوالحسن صبا، ادیب و طبیب بود و دستی هم به ساز داشت. او نخستین استاد ابوالحسن هم بود. حسینخان هنگآفرین، استاد ویولن او بود. علیاکبر شاهی، حبیب سماعی، حسینخان اسماعیلزاده، حاجیخان ضربی، اکبرخان، استاد علینقی وزیری، میرزاعبدالله و غلامحسین درویش هم به او درس سنتور ، کمانچه ، ضرب و نی ، تار و سهتار دادند. یک موسیقیدان ایتالیایی درباره او گفته بود: «این مرد بهتنهایی یک ارکستر کامل است». صبا در مدرسه کمالالملک، نقاشی فراگرفت، در رشت مدرسه موسیقی تأسیس کرد، در رادیوتهران به نوازندگی پرداخت و ساز و آهنگ ساخت و موسیقی نواخت و شاگرد پرورد و موسیقیهای محلی شمال را هم گرد آورد. او شاگردانی مثل فرامرز پایور، حسین تهرانی، حسین ملک، حسن کسایی، علی تجویدی، غلامحسین بنان، محمد بهارلو، ابراهیم قنبری، رحمتالله بدیعی، مهدی خالدی، عطاءالله خرم، همایون خرم، لطفالله مفخمپایان و داریوش صفوت داشت. آشناییاش با ادبیات کلاسیک و جدید ایران و زبان انگلیسی، دوستانی در این زمینهها را هم در کنار او گرد آورده بود. نیما و شهریار، شاعرانی بودند که با استاد صبا دوستی نزدیک داشتند. سال1336 بود که ناراحتی قلبی مجال نداد و عمر ابوالحسن صبا را در 55 سالگی به پایان رساند.وی وصیت کرده بود خانهاش به موزه تبدیل شود؛ به همین دلیل در سال1353 همسر و فرزندان ایشان، وسایل و لوازم شخصیاش را به موزه اهدا کردند.