درباره مردی که میتواند با کلام و منطقش خوشحالمان کند و یادمان بیندازد چقدر این میهن را عاشقانه دوست داریم
معنای ظریف «امید»
محمد اشعری ـ سردبیر روز هفتم
تا همین 5 سال پیش، نسل ما چندان شناختی از «محمدجواد ظریف» نداشت (شاید تا قبل از این، وقتی با چنین نامخانوادگیای مواجه میشدیم، یاد لیبروی ریزنقش تیم ملی والیبال میافتادیم تا وزیر خارجه!)، نه سخنرانیهایش را شنیده بودیم و نه ارتباط نزدیک و ملموسی با او داشتیم. سن و سالدارهای ما، خیلی که به ذهنشان فشار میآوردند، نهایتا تصویر صامتی از او در سازمان ملل متحد یادشان میآمد که با یک گوشی بزرگ در گوش، بیلبخند و مسلط حرف میزد. همین! ولی در همین سالهای نه چندان طولانی، تازه متوجه شدیم که چرا درباره او میگویند خطیب توانا، چرا سخنرانیاش در سازمان ملل متحد (پس از نخستین قطعنامه علیه ایران) باید برای دیپلماتهای انگلیسی تدریس شود، چرا یک سیاستمدار کهنهکار به او میگوید «دشمن قابل احترام» و چرا خبرنگاران و سیاستمداران اینقدر به همصحبتی با او علاقهمندند.
ظریف آرام، متین و سنجیده حرف میزند، مکثها و تأکیدهای بجایی دارد، هیجانزده نمیشود، صدایش جز به ضرورت و موقعیت از حدی بالاتر نمیرود، لحنش خوابآور نیست، تسلط و اعتماد به نفس را از مدل نشستناش میتوان فهمید (همان
Body language خودمان) طوری که همه نوع پرسشگری را وادار کند به سکوت و همراهی، در انتخاب کلمات دقیق است و تا جایی درباره هر موضوع توضیح میدهد که طرف مقابل را کاملا توجیه کند. اینها توصیفاتی است که از تمام مدت حضور او در قاب تلویزیونها دیدهایم و شنیدهایم؛ مردی که همراه همه این توصیفات، اعتمادبرانگیز است و حتی وقتی درباره مسائل پیچیده حقوقبشری حرف میزند، صداقت را نمیتوان ندید گرفت.
حتما تا امروز ویدئوهای کوتاه گفتوگوی چالشی ظریف در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ را از شبکههای اجتماعی دیدهاید؛ چقدر در این چند دقیقه منطق پذیرفتنیِ جهانی، حس غرور ملی و اقتدارِ قابل لمس، پنهان شده است؟ چقدر میشود با همین پاسخهای هوشمندانه، دقیق و البته منطبق با پارادایمهای جهانی، حس میهندوستی را در مردم افزایش داد. این احساس دوستداشتنیِ آمیخته از غرور و اقتدار جایی عیان میشود که حرفهای منطقی وزیر امور خارجه کشورت، دولتمردان و خبرنگاران دیگر را به تحسین وادارد. چپ و راست و اصولگرا و اصلاحطلب ندارد؛ با هر متر و عیاری که بسنجیم، با هر منطق دلسوزانه (و نه دلواپسانه)ای که به مجموعه حرفهای محمدجواد ظریف نگاه کنیم، تکتک جملههایش در این کنفرانس را باید بارها و بارها از تلویزیون ملی پخش کرد تا همه مردم بدانند که چرا در این نقطه جهان روی اصول خاصی ایستادهایم و چطور باید از آن دفاع کنیم.
نیاز به زبان مادری نیست؛ ظریف با همان زبان انگلیسی و تسلطش روی واژهها و طعنهها و تحکمش روی دستاوردها، یادمان میاندازد که چقدر میهنمان را دوست داریم، در هر شرایطی که باشد -مثل این سالهای سخت و پیچیده اقتصادی- چقدر به آن عشق میورزیم و نمیتوانیم رهایش کنیم. درست مثل آن نوشتهای که روی یکی از دیوارهای شهر حلب نوشته بودند، بله برای همه ما همین است: «وطن هتل نیست که وقتی خدماتش خوب نبود ترکش کنیم. ما اینجا خواهیم ماند.» آقای ظریف! در این روزها که خبرهای نومیدکننده از هر سو هجوم میآورند، شما با نمایش عِرق و عُلقه ملی به همهمان «امید» دادید. برای همین حال خوبِ بینظیر، شما چهره این هفته ما هستید. ممنونیم.