در صف خرید گوشت تنظیم بازار چه خبر است؟
خرید گوشت ارزان؛ یا شانس یا اقبال
گزارش میدانی از صفهایی که از ساعات اولیه صبح تشکیل میشود
شبنم سیدمجیدی
خوردن گوشت ارزان دغدغه این روزهای مردم است. حرفها و حدیثها نیز در مورد آن داغ است. اما رسیدن به این گوشت ارزان این روزها بستگی زیادی به شانس و اقبال شما دارد. از چندی پیش دولت بهمنظور تنظیم بازار وارد عمل شد و به عرضه گوشت وارداتی با قیمت مناسبتر اقدام کرد. برای این کار، میادین میوه و ترهبار و برخی فروشگاهها مأمور شدند تا محصولات تنظیم بازار مثل گوشت گوساله گرم و منجمد، گوشت گوسفند گرم و منجمد و گوشت مرغ تازه و منجمد را به مردم عرضه کنند. اما از روزی که این فرایند آغاز شد، صفهایی طویل جلوی فروشگاهها شکل گرفت و مردم برای رسیدن به گوشت ارزانتر سرگردان شدند.
«پیرمردها و پیرزنها مثل همیشه پای ثابت صفهای اینچنینی هستند.» مرد جوانی که در صف مقابل یکی از فروشگاههای عرضه گوشت تنظیم بازاری ایستاده است، این را میگوید و ادامه میدهد: «از ساعت 5صبح میآیند و میایستند چون بیکارند. دیروز من 8صبح آمدم و یک ساعت هم در صف ایستادم، گفتند گوشت تمام شده. برو و فردا زودتر بیا. برای من که شاغلم سخت است هر روز بخواهم برای آنکه چندهزار تومان گوشت ارزانتر بخرم، به اینجا بیایم».
زنی که برای خرید گوشت قرمز در صف ایستاده است، میگوید: «به هر کارت ملی فقط یکبار در ماه گوشت میدهند. دختر من هم شاغل است و نمیتواند بیاید. اما من با کارت ملی او نمیتوانم برایش گوشت بخرم. این چه بیچارگی است که سر ما آوردهاند».
مردی که خود را آقای حقیقی معرفی میکند، میگوید: «تازه فکر میکنید با این قیمت هم آدمهای ندار میتوانند گوشت بخرند؟ خیر. در هر بسته 4-3 کیلو گوشت وجود دارد. کسی نمیتواند مثلا یک کیلو گوشت بخرد. خب بعضیها ندارند یکجا 200 یا 300هزار تومان پول گوشت بدهند. این سیستم درست نیست. دیروز آمدم صندوقدار گفته بود اگر تا ساعت 8 بیایی گوشت خوب به تو میرسد. اما ران تمامشده بود و فقط سردست به من رسید. دیگر هم نمیتوانم بخرم چون فقط یکبار اجازه دارم خرید کنم. امروز با کارت ملی دخترم آمدهام ببینم میتوانم باز هم گوشت بگیرم یا نه».
زن جوانی که بحثهای ما را میشنود، دنباله حرف مرد را میگیرد: «تازه همین گوشت هم پر از چربی است. میگویند گوشت وارداتی استرالیایی است اما خدا میداند چه باشد. استخوان آن هم زیاد است. اما چه میشود کرد. نمیتوانیم بیرون از اینجا 80هزار تومان پول گوشت بدهیم. کمکم خوردن گوشت را هم از یاد میبریم».
از جمع زنها و مردها میپرسم که درباره توزیع اینترنتی گوشت تنظیم بازار چه میدانند؟ اکثرا بیخبرند. اما یکی از مردان میگوید: «توزیع گوشت اینترنتی را هم یک روز از سایت انجام دادند و آن هم یک ساعته تمام شد. گوشت خریدن هم دیگر شانسی شده. قرار بود دوباره توزیع اینترنتی داشته باشند که هنوز خبری نیست».
یکی از خانمها میگوید: «حالا باز وضعیت این فروشگاه مشخص است. هر روز صبح از ساعت8 توزیع را شروع میکند. خیلیها هم از ساعت 4صبح میآیند میایستند. اما ساعت توزیع گوشت در بازار ترهبار اصلا مشخص نیست. هر بار میرویم گوشت تمام شده. از آن طرف، گوشت کمی هم میآورند و بیشتر از یک کیلو نمیدهند. یک کیلو گوشت ارزش ساعتها در صف ایستادن ندارد».
فهیمه قدوسی، دکتر دامپزشک مستقر در محل توزیع گوشت تنظیم بازار است. او میگوید: «امروز بار گوشتمان زیاد است. احتمالا به همه برسد. روزهای قبل یکساعته تمام میشد». او، کیفیت گوشتها را هم تأیید میکند و میگوید: «اینها گوشت گرم وارداتی است. یکسری از آنها گوشت استرالیایی است و یکسری دیگر از آسیای میانه میآید. گوشت استرالیایی کمی قیمت بالاتری دارد. من خودم هم از همین گوشت بردهام و کیفیت آن هیچ مشکلی ندارد».
پیرمردی که دورتر از صف روی یک صندلی نشسته است، میگوید که زنم در صف ایستاده. میپرسم ایستادن چند ساعته در این صف میارزد به اینکه گوشت ارزانتر بخرید؟ میگوید: «چه کنیم؟ چه باکیفیت باشد، چه نباشد، باید همین را بخوریم و بسازیم. گوشت گرانتر نمیتوانیم بخریم».
ساعتی بعد دیگر از گوشت خبری نیست. کسی فریاد میزند: «خانمها و آقایان بروید دیگر چیزی نمانده». آه و ناله خیلیها بلند میشود و بعضیها زمین و زمان را نفرین میکنند و دست از پا درازتر راه خانههایشان را پیش میگیرند. مردی جلوی صندوق میرود و میگوید: «هیچچیز ندارید؟ من دیگر نمیتوانم بیایم». خانم صندوقدار میگوید:« فقط استخوان مانده». مرد میگوید:«هر چه هست بگذار. فوقش آبگوشت میکنیم!».