2دختر 13و 15ساله پس از فرار به تهران گرفتار سرنوشتی دردناک شدند
دختران فراری در دام سارقان طلا
2 دختر 13و 15ساله با سرقت کارت عابربانک مادرشان، نقشه فرار از خانه را کشیدند و به امید زندگی بهتر به پایتخت سفر کردند؛ غافل از حادثه تلخی که انتظارشان را میکشید.
به گزارش همشهری، چند روز پیش 2 دختر نوجوان که مضطرب و نگران بودند خود را به اداره پلیس پایتخت رساندند و گفتند که در دام 2 جوان گروگانگیر گرفتار شدهاند.
یکی از آنها در توضیح ماجرا گفت: من و دوستم عاطفه اهل یکی از شهرهای غربی کشور هستیم. هر2در یک مدرسه درس میخوانیم و هم محلی هستیم. چند وقت پیش عاطفه پیش من آمد و گفت خانوادهاش او را اذیت میکنند. میگفت دیگر حاضر نیست به خانه برود. من هم شرایط زندگی خوبی نداشتم و آن روز من و عاطفه نقشه فرار از خانه را کشیدیم. فکر میکردیم تهران جای خوبی برای زندگی باشد و اگر در پایتخت زندگی کنیم به رویاهایمان میرسیم.
دختر نوجوان ادامه داد: قرار شد کارت عابربانک مادرمان را سرقت کنیم و راهی تهران شویم. آن روز به بهانه رفتن به مدرسه از خانه خارج شدیم، پیش از اینکه به ترمینال برویم و بلیت بخریم با کارت عابربانک مادرمان راهی طلافروشی شدیم. چون میدانستیم اگر آنها متوجه ناپدید شدن کارت عابربانکشان شوند دیگر نمیتوانیم از آن پول برداشت کنیم. این شد که همان روز به طلافروشی رفتیم و حدود 50میلیون تومان طلا خریدیم. پس از آن سوار اتوبوس شدیم و وقتی به تهران رسیدیم یک خودروی اینترنتی کرایه کردیم تا تهران را بگردیم.
وی گفت: راننده خودرو پسری جوان بود که خودش را سعید معرفی کرد. وقتی متوجه شد که ما از شهرستان به تهران آمدهایم، گفت که همه جای تهران را به ما نشان میدهد. حتی به یکی از دوستانش هم زنگ زد و او هم به ما ملحق شد. غافل از اینکه آنها نقشه شومی در سرداشتند. 2 پسرجوان به سمت باغی در حاشیه تهران رفتند و در آنجا با تهدید ما را مورد آزار و اذیت قرار دادند. حتی فیلم سیاهی هم تهیه و تهدید کردند که اگر شکایت کنیم فیلم را در شبکههای اجتماعی پخش کرده و آبرویمان را میبرند. دختر نوجوان ادامه داد: پس از چند ساعت، 2 پسر جوان با سرقت طلاها ما را درغرب تهران رها کردند و گریختند.
اقرار به سرقت
با این شکایت، پرونده پیش روی قاضی عباس بخشوده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت. با دستور وی، گروهی از مأموران پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را برای دستگیری متهمان شروع کردند. تنها سرنخ شماره پلاک خودروی متهمان بود که دختران نوجوان موفق شده بودند آن را بهخاطر بسپارند. همین کافی بود تا مأموران صاحب خودرو را شناسایی و دستگیر کنند. او در بازجوییها گفت: من سرقت را قبول دارم اما گروگانگیری و آزار و اذیت را نه.
وی ادامه داد: من مسافرکش اینترنتی هستم و آن روز 2 دختر نوجوان سوار ماشین من شدند و خودشان سر صحبت را باز کردند. آنها مدعی شدند که از خانههایشان فرار کردهاند و هیچکس را در تهران ندارند. من وقتی وضعیت آنها را دیدم دلم به حالشان سوخت. به یاد دوستم فرهاد افتادم که خانوادهاش در حاشیه تهران باغ داشتند. به او زنگ زدم و قراری گذاشتم. فرهاد هم رسید و به او گفتم 2 دختر نوجوان جایی برای ماندن ندارند. وقتی فرهاد فهمید که آنها حدود 50میلیون تومان طلا و 20میلیون تومان پول نقد همراهشان است گفت که باید طلاهایشان را سرقت کنیم. به بهانه اینکه به آنها جایی برای ماندن میدهیم، به سمت باغی در کرج رفتیم. در آنجا دوستم فرهاد مدعی شد که یکی از آشنایانش طلافروش است و به این بهانه طلاها را از دختران نوجوان گرفت تا بفروشد و پولش را به آنها بدهد. پس از آن همراه آنها به تهران آمدیم و در خیابانی در غرب تهران توقف کردیم. از 2 دختر نوجوان خواستیم از ماشین پیاده شوند تا پارک کنیم و زمانی که پیاده شدند فرار کردیم. تمام ماجرا این بود و اصلا موضوع گروگانگیری و آزار و اذیت صحت ندارد.
پس از اعتراف این جوان، فرهاد همدستش که دانشجوی رشته مهندسی شیمی است دستگیر شد و او هم به جرم خود اقرار کرد. در ادامه هر2 متهم با قرار قانونی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.