• دو شنبه 31 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 12 ذی القعده 1445
  • 2024 May 20
پنج شنبه 25 بهمن 1397
کد مطلب : 47755
+
-

داستانساز ی شما

داستانساز ی شما

امان از دست چشم و هم چشمی. پسرم بابو و دخترم ماگو با مادرشان همراهی کردند که «بابا! همه یه دایناسور دارند برای سواری، به جز ما. آبرویمان جلوی خاله و بچه هایش رفته است. باید حتما امسال تا عید یک دایناسور قشنگ بخری ». بچه های خاله شان هم با دایناسور پیر و دست دومشان به قدری پز می دهند که دیگر اعصاب بچه ها را خرد کرده. ب هخودم گفتم امسال هر طور که شده ، باید با اضاف هکاری و قرض هم که شده، شاخ باجناقم را بشکنم و یک حرکتی بکنم. خلاصه از محل کارم یک وام گرفتم و با پ سانداز همسرم یک دایناسور مدل آسوتینانیاساتو خریدم و سپردم به برادرم تا حسابی بهش رسیدگی کند و تزئیناتی مثل آین هبغل، سپر، چرا غجلو ، رکاب و... بگذارد. تصمیم گرفتیم، امسال با بچه ها یک سفر به آتشفشان ناکاراتاناکوتا برویم.
البته باید تمام نکات ایمنی را هم رعایت کنیم تا پلی سراه بهان های برای جریمه کردن نداشته باشد. بچه ها هم خیلی خوشحال و راضی هستند از این مدل دایناسور؛ چون آخرین مدلی است که پارک ژوراسیک به تازگی آورده است. پسرم هم اصرار داشت که حتما باید یک بوق 10-11 برایش بگذاریم. البته چون پول کم آورده بودم، فعلا گرز برادرجان را امانت گرفتم تا بعد. این مدل با اینکه خیلی
جدید است ولی خرجش بالا و خوراکش هم زیاد است.
باید حداقل هر 50 کیلومتر ۱۰۰کیلو علف تازه بخورد اما خب چکار کنم؟ زندگی عیا لواری این روزها خرجش بالاست.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :