• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
چهار شنبه 24 بهمن 1397
کد مطلب : 47715
+
-

چشمان بازِ بسته

جشنواره سی‌و‌هفتم فیلم فجر و آنها که جایزه بردند و آنها که با وجود شایستگی‌ بسیار، جایزه نبردند

جشنواره
چشمان بازِ بسته

مرتضی کاردر/روزنامه‌نگار

جشنواره سی‌و هفتم فیلم فجر تمام شد و بیشترین سیمرغ‌ها به نرگس آبیار و فیلم «شبی که ‌ماه کامل شد» رسید. معدودی راضی‌اند و بسیاری ناراضی.
همیشه هزار و یک سیاست و ملاحظه وجود دارد و نتیجه همیشه چیزی شبیه همین است. بحث کردن درباره برگزیدگان و انتخاب هیأت داوران عبث است. یادمان نرود بسیاری از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران در 40سال گذشته اغلب مورد توجه هیأت داوران قرار نگرفتند، از «اجاره‌نشین‌ها» گرفته تا «درباره الی» اما این فیلم‌ها بعداً جای خود را در میان مخاطبان بازکردند و در سینمای ایران جاودانه شدند. سینمای ایران راه خودش را می‌رود، منتقدان سینما حرف خودشان را می‌زنند، داوران تصمیم خودشان را می‌گیرند و تماشاگران نیز براساس سلیقه‌شان فیلم‌های خودشان را انتخاب می‌کنند و دست آخر فیلمی که چشم جشنواره‌های جهانی را می‌گیرد ممکن است هیچ‌کدام از اینها نباشد. حسرت‌ها بیشتر برای این است که کاش داوران جشنواره به بعضی فیلم‌ها توجه بیشتری نشان می‌دادند. اما در کنار همه این حسرت‌ها جشنواره خوشی‌هایی داشته است که نمی‌توان بر آنها چشم بست و باید به خاطرشان خوشحال بود. نمی‌توان درباره جشنواره سی‌و‌هفتم نوشت و از طراحی صحنه «سرخپوست» نگفت. سرخپوست در زندانی قدیمی اتفاق می‌افتد که به‌طور کامل بازسازی شده است تا لوکیشنی شکوهمند در سینمای ایران شکل بگیرد؛ حتی اگر فیلم جایزه بهترین طراحی صحنه را نگرفته باشد.
باید خوشحال باشیم که سیدرضا میرکریمی پس از چند سال و یکی، دو تجربه نه‌چندان موفق دوباره به مسیر فیلمسازی خود برگشته و «قصر شیرین» را خلق کرده است. حالا میرکریمی در کمال بلوغ و پختگی است، می‌تواند فیلمش را در ساده‌ترین شکل ممکن روایت کند اما ضربه‌های سهمگینش را به تماشاگر بزند. باید خوشحال باشیم که 2کارگردان جوان دهه ‌هفتادی پا به عرصه سینما گذاشته‌اند؛ حسین امیری دوماری و پدرام امیری که در «جان‌دار» فیلمنامه‌ای نوشته‌اند که یکی از مدرسه‌ای‌ترین فیلمنامه‌های سینمای ایران است و توانسته‌اند مجموعه‌ای از بهترین بازیگران سینمای ایران را جلو دوربین بیاورند و بهترین بازی‌ها را از آنها بگیرند.
خوشحال باشیم کارگردانی مثل مهدی جعفری در جشنواره سی‌و‌هفتم با فیلم 23نفر جلوه کرده است و گونه‌ای از سینمای جنگ را ارائه کرده که پیش‌تر سابقه نداشته است. 23نفر توانسته است به نگاهی عاری از حب و بغض در سینمای جنگ برسد؛ آن‌قدر ساده و صمیمی و باورپذیر که شبیه فیلم‌های سینمای مستند به‌نظر می‌رسد. خوشحال باشیم که سعید روستایی با فیلم دومش «متری شیش‌و‌نیم» نشان داده است که موفقیت فیلم اولش اتفاقی نبوده است و اگر بخواهد می‌تواند بار دیگر تماشاگر را میخکوب کند.
خوشحال باشیم که بهرام توکلی هر بار برگ تازه‌ای در فیلمسازی‌اش رو می‌کند که چشم مخاطبان را می‌گیرد. فیلمساز خاص سینمای سال‌های اخیر که مخاطبان محدودی داشت می‌تواند یک‌بار در «تنگه ابوقریب» به روایت گوشه‌ فراموش شده‌ای از جنگ بپردازد و امسال به روایت زندگی «غلامرضا تختی» اسطوره جاودانه ورزش ایران از خانی‌آباد تا المپیک ملبورن و هلسینکی بپردازد و اثر درخور ستایشی از گونه‌ای دیگر در کارنامه سینمایی‌اش به ثبت برساند.
حتی همین نرگس آبیار که فیلمش بیش از اندازه جایزه گرفته است و لطف جشنواره شامل حالش شده است، فیلمی ساخته است که در کارنامه او جهش بزرگی محسوب می‌شود. فیلمی که می‌توانست به سبک فیلم‌های این‌چنینی شعاری‌تر از اینها باشد اما نشده است، قصه دارد و تماشاگر را با خود همراه می‌کند.خوشحالی‌های جشنواره سی‌و هفتم بیشتر از اینهاست؛ از ارتقای بصری و تکنیکی بسیاری از فیلم‌ها تا بازی‌های متفاوت بازیگرانی مثل حامد بهداد، نوید محمدزاده، جواد عزتی و... که باید در مجالی دیگر به آنها پرداخت.

این خبر را به اشتراک بگذارید