البته که امیدوارم...
میلاد حسینی
سالهای اخیر فرصتی مناسب بوده برای نویسندگان جوان و تازهکار تا میان نامهای بزرگ، کارشان را در فضای ادبی مطرح کنند. ادبیات داستانی فضایی دارد که تنهاوتنها با کیفیت نوشتن میتوان در آن ماندگار شد و تمام تعریفو تبلیغها تاریخ مصرفی محدود دارند و در نهایت این مخاطب و منتقد جدیاست که اثر را در درازمدت داوری میکند. نامهای زیادی در این سالها در رمان و داستانکوتاه خوب ظاهر شدهاند و این اتفاقیاست جدی و مهم. از عطیه عطارزاده و امیرحسین شربیانی و کتایون سنگستانی تا شیدا حیدری و سیدوحید افتخارزاده و مهدی افشارنیک که با همان کار اولشان راویان صدایی تازه در ادبیات بودهاند.
یکی دیگر از این نامها که رمان دومش بسیار خوانده شد، زهرا عبدی بود که پیشتر با «روز حلزون» نامش را تثبیت کرده بود و «ناتمامی»اش خوانندههایی جدی یافت؛ رمانی کمنقص که یکی از بهترین کارهای نیمه دهه90 محسوب میشود. ناتمامی، ماجرای ناپدیدشدن دختریاست و جستوجوی دختری دیگر. و سرآخر آثار باقی مانده از این سفر ماجراجویانه بر ذهن و تن. رمانیاست که بهواسطه وقوع یا عدموقوع وقایع، شخصیت را در مسیر و مواجههای میاندازد که آخر عوضشدن خودش را میبیند. چنانکه دختر، در آخر قصهگویی کس دیگریاست و نه کسی که همان اول دیدیم. همه اینها بر پایه مهم و محکمی چون شهر، با تمام کارکردهایش، بنا شده و اگر نبود، روایت ناتمامی از معنا میافتاد. علاوه بر روایت و قصهگویی، عبدی سعی کرده نگاهی عمیق به حضور آدمها و واکنششان در موقعیتهای متفاوت داشتهباشد. ناتمامی رمانیاست خوشخوان و خواندنی که تصویری واضح به ذهن خواننده میدهد و با چاپهای متعددش نشان داد مخاطب توانسته آنرا درک کند و با نامزدی در جایزه احمد محمود و انتخابش بهعنوان بهترین رمان سال ۹۵ در جایزه هفتاقلیم، خبر از تحسین منتقدان داد.
میشود از کارهای مهم یکیدوسال اخیر نام برد و «سرزمین عجایب» را نادیده گرفت. سرزمین عجایب تازهترین رمان جعفر مدرسصادقی است که سال گذشته منتشر شد و نگاههای زیادی را سوی خودش کشاند و برخلاف آثار این سالهای نویسنده که گاهی با تردید به آنها نگاه میشد، تقریبا بسیاری اتفاقنظر داشتند که سرزمین عجایب رمان خوبی است و به نوعی تکمیل تجربههای روایی متنوعیاست که مدرسصادقی در این سالها امتحانش کرده و تا حدی حتی رگههایی از قصهگوییهای کلاسیک را هم وارد رمانش کرده.
سرزمین عجایب رمانیاست با شکلی عجیب که تنها در یک پاراگراف میگذرد و قصههایی از رمانهای گذشته نویسندهاش را با خود دارد. سرزمین عجایب درباره بازگشت است و به نوعی وجه دیگر رمان «بالون مهتا»ست که قصه مهاجرتی عجیب بود. در رمان تازه زن راوی داستان به کشورش بازگشته و مشاهداتش را روایت میکند و از آدمهایی میگوید که پیشتر در «توپ شبانه» و «کافهای کنار آب» دیدهبودیمشان. جعفر مدرسصادقی در این رمان علاوه بر روایت بیوقفهاش، نثری میان محاوره و نوشتار را برای سراسر رمان انتخاب کرده و دیالوگ را از متن جدا نمیکند و به نوعی در جستوجوی پیشنهادی تازه برای نوشتن و گفتن حرکت میکند. از دیگر نکات مهم رمان، راوی زنی است که نویسنده به خوبی از پس دیدن از دریچه چشم او برآمده.