از بهمن تا آزادی در کوچهپسکوچههای شیراز
از روزهای انقلاب، خاطرات بسیاری برجای مانده است که با غیرت و خون، آمیزهای شورانگیز دارند
امیر عفاف| شیراز- خبرنگار:
40 سال از آذینبندی کوچههای شهر برای پیروزی انقلاب اسلامی گذشته، اما تیترهای درشت «شاه رفت» و «امام آمد» و سرودهای «خمینی ای امام» و «بهاران خجسته باد» هنوز تازگی دارند و زمستان ایرانیها را بهاری میکنند. شیراز نیز مانند سایر شهرهای ایران بستر درگیریهای مسلحانه و شعارهای ضداستبدادی بوده و هنوز بر دیوارهای بافت تاریخی این شهر، تصاویر شابلون شده امام خمینی(ره) نقش خود را حفظ کردهاند. از آن روزها که اعلامیه و مشت گره شده جرم بود، خاطرات بسیاری برجای مانده است که با غیرت و خون، آمیزهای شورانگیز دارند.
حال و هوای انقلاب در محله فخرآباد
بازیکن جنگنده دیروز و مربی مقتدر امروز فوتبال فارس برای یادآوری روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در حافظهاش کنکاش میکند و میگوید: روزهای انقلاب در محله ما که فخرآباد بود، حال و هوای عجیبی وجود داشت و همه اهالی محله با هر سن و جنسیتی برای یک حماسه بزرگ حاضر بودند.
«غلامحسین پیروانی» که فوتبال را از زمینهای ورزشی محله فخرآباد آغاز کرده و در سال 57 به بازوبند کاپیتانی تیم ملی امید ایران رسیده، اضافه میکند: آن روزها اختیار کلانتری 2 شیراز را به دست گرفتیم و با نام کمیته2 فعالیتهای انقلابی را نظم دادیم.وی به نقش شهدای انقلاب در به ثمر نشستن آزادی اشاره میکند و ادامه میدهد: به همراه «بهجت حقیقی»، «مرادی» و «هنرپیشه»، شهدای گرانقدر میهن، تا مسجد جامع شعار میدادیم و در این مکان معنوی دور هم جمع میشدیم.
پیروانی در خصوص سرنوشت دوستان انقلابی خود در محله فخرآباد شیراز، میگوید: مرادی در بهمن ماه 57 مقابل شهربانی به شهادت رسید و هنرپیشه نیز در روز پیروزی انقلاب روی دیوار ساواک مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
وی شعارهای بهمن 57 را مرور میکند و میگوید: زیر بار ستم نمیکنم زندگی/ جان فدا میکنم در ره آزادگی، مهمترین شعار انقلابیون در شیراز بود و هدف والای امام حسین(ع) را یادآوری میکرد.
مبارزه در همه نقاط شیراز
این فوتبالیست پیشکسوت با ورق خوردن دفتر خاطراتش از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، احساس روسفیدی میکند و میگوید: همه تلاش خود را به کار بستم تا در این پیروزی سهم داشته باشم و امروز در نزد خداوند شرمنده نیستم.
پیروانی انقلاب اسلامی را نتیجه همدلی و یکرنگی مردم میداند و ادامه میدهد: مایحتاج انقلابیون که شبها در کمیته حضور داشتند توسط مردم تهیه میشد و هیچکس مساعدت خود را دریغ نمیکرد تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید.
وی به یاد میآورد که انقلابیون در همه نقاط شیراز مبارزه میکردند و به شمال و جنوب و مرکز محدود نبودند. او اضافه میکند: انقلاب در شیراز به صورت محلی شکل گرفت و سپس به یک اجتماع وسیع تبدیل شد.
پیروانی به شهید محراب؛ آیتالله دستغیب در پیروزی انقلاب اسلامی ابراز ارادت میکند و درباره جایگاه او میگوید: ایشان به عنوان رهبری شایسته در مسجد جامع به راهنمایی مبارزان میپرداختند و برخی از شعارها را اعلام میکردند تا بین مردم فراگیر شود.
پیروانی با یادآوری مسیر راهپیمایی انقلابیون به شور و اشتیاق مردم در خیابانهای مرکزی شیراز اشاره میکند و میافزاید: مردم از مسجد جامع به خیابانهای زند، داریوش و آستان شاهچراغ(ع) میرفتند و در شعارهایشان امام خمینی(ره) را بتشکن و پهلوی را قاتل و قانونشکن خطاب میکردند.
تعطیلی موقتی فوتبال
پیروانی که در روزهای انقلاب، 24 سال داشته و با تیم برق شیراز در جام تخت جمشید بازی میکرد در خصوص وضعیت فوتبال آن روزها میگوید: سال 57 فوتبال تعطیل شد و بسیاری از ورزشکاران درگیر هیجانات ناشی از پیروزی انقلاب شدند.
وی میافزاید: آن زمان به عنوان کاپیتان در اردوی تیمملی جوانان ایران با مربیگری زندهیاد «پرویز دهداری» حضور داشتم که «محمدرضا طالقانی» پیشکسوت کشتی ایران، خبر از تعطیل شدن اردو داد و به شیراز بازگشتم.
حمایت از مستضعفان
این پیشکسوت فوتبال ایران که با تیم فجر به مقام قهرمانی جام حذفی کشور رسیده است، از پیروزی انقلاب ابراز خشنودی میکند، اما از عملکرد برخی مسئولان که معیشت و رفاه مردم را نادیده میگیرند گلهمند است.
پیروانی که اعتقاد دارد پیروزی انقلاب باید برای مستضعفان نیز ثمربخش و خوشایند باشد، میگوید: گرانی و بیکاری در جامعه بیداد میکند و دغدغه معیشتی حتی توان شادی را از محرومان و نیازمندان گرفته است.وی با تاکید بر اینکه مسئولان میراثداران انقلاب هستند، میافزاید: انقلاب اسلامی افتخارآمیز است، اما باید از مستضعفان نیز سراغ گرفت و آنها را مورد حمایت قرار داد تا اهداف انقلاب به طور کامل تحقق یابد.
شلیک گلوله به باجه تلفن
«مهدی فقیه» بازیگر پیشکسوت فارس که افتخار کسب سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر را نیز در کارنامه دارد، روزهای انقلاب 30 سالگی خود را سپری میکرده است.
او که معتقد است مصداق واقعی شعار انقلاب ما انفجار نور بود، را دیده است، میگوید: نوری از اعماق عالم هستی در قلب امام راحل بود که ایشان آن را با گشادهدستی به مردم هدیه کردند. فقیه به دیدار خود با امام خمینی(ره) در قم اشاره میکند و میافزاید: در همان ملاقات که روزهای اول پیروزی انقلاب میسر شد، نور و عظمت را به وضوح در چهره و رفتارشان دیدم.
فقیه با بیان اینکه آن روزها از دستهبندی و خطکشیهای سیاسی خبری نبوده و همه مردم برای رسیدن به هدف مشترکشان تلاش میکردند، ادامه میدهد: به یاد دارم در آن روزها دو ماشین تصادف کردند اما رانندگان پایین آمدند، یکدیگر را بوسیدند و سوار ماشین هایشان شدند و رفتند.
وی با یادآوری اینکه ماموران شهربانی ارگ کریمخان تا آخرین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی تسلیم نمیشدند و بهسوی مردم تیراندازی میکردند، میگوید: جوان دانشجویی به نام کاشانی که بعدها یکی از مدیران رادیو تلویزیون شد، لباس سفید پوشیده بود و به عنوان پرستار در درگیریها شرکت میکرد.
وی با اشاره به اینکه نظامیان در میدان شهرداری به مردم حملهور شدند، اضافه میکند: بیشتر مردم در جوی آب پناه گرفتند و کاشانی مرا هل داد توی باجه تلفن تا صدمه نبینم.
او ادامه میدهد: وقتی در باجه نشسته بودم، گلولهای شلیک شد و از دیواره فلزی عبور کرد و در برخورد با دیواره دیگر روی زمین افتاد. فقیه میگوید که تا سالها بعد از پیروزی انقلاب هرگاه از این مسیر عبور میکرده، سری هم به این باجه میزده است...