راه سخت پساشهرزاد
گفتوگو با فریدون جیرانی؛ کارگردان نهنگ آبی
نهنگ آبی قرار است از میان موجهای بلند بدبینی و انتقاد از شبکه نمایش خانگی سر برآورد. قرار است تا از این هفته مخاطبان شبکه نمایش خانگی درگیر سریالی شوند که هم کارگردان با تجربهای دارد و هم بازیگران ممتازی. به این بهانه با فریدون جیرانی درباره، آسیبهای شبکه نمایش خانگی و البته پولهای مشکوک در چرخه تولید محصولات فرهنگی گفتوگو کردهایم.
مسعود میر/ روزنامهنگار
قبول دارید که بعد از حواشی مالی سریال شهرزاد، شبکه نمایش خانگی دچار یک گرفتاری نانوشته شده است؟
شبکه نمایش خانگی زیر ذرهبینی قرار گرفته که آن ذرهبین خودش دارای بحث است. این تصور که پولهایی که وارد شبکه نمایش خانگی شده، پولهای مشکوک است شرایط را برای همه ما دشوار و شبکه نمایش خانگی را ضربهپذیر کرده است.ایکاش آن اتفاق پشت «شهرزاد» پیش نمیآمد که ما میتوانستیم سربلندتر و سرافرازتر از حضور صاحبان نقدینگی در شبکه نمایش خانگی دفاع کنیم؛ یعنی در واقع تصورم این است که این صاحبان نقدینگی دلشان میخواهد در سینما و در شبکه نمایش خانگی سرمایهگذاری کنند و این هیچ اشکالی ندارد چون الان نقدینگی سمت دلار و ملک نمیرود و آمده به سمت سینما و همه پولها هم مشکوک نیست. ما اگر بخواهیم همه را با یک چوب برانیم بیانصافی است. بهنظر من شفافیت سرمایهگذاری قضیه مهمی است و باید همه در این بخش شفاف عمل کنند.
ولی اهالی فرهنگ نمیتوانند نقش حسابرس مالیاتی را بازی کنند.
با اتفاقاتی که برای شهرزاد و سرمایهگذاران آن افتاده، شبکه نمایش خانگی آسیبپذیر شده و من پولهای مشکوک را کتمان نمیکنم ولی فراموش نکنیم که این پولهای مشکوک محصول یک اقتصاد به هم ریخته در ایران است که نه سرمایهداری است و نه دولتی. اقتصاد ما نه دولتی است و نه خصوصی و در واقع ملغمهای است از یک اقتصاد آشفته که اگر سر و سامان نگیرد ما پولهای مشکوک و فساد بیشتری را شاهد خواهیم بود. ما احتیاج داریم به صاحبان نقدینگی که بیایند و سرمایهگذاری کنند و جلبشان کنیم ولی نیاز هم داریم که این پولها سالم باشند.
«نهنگ آبی» یک عاشقانه مدرن است؟
«نهنگ آبی» بر مبنای سناریویی است که آقای بهرام توکلی قبل از ساخت تنگه ابوقریب در 11 قسمت نوشتند و قرار بود که خودشان هم کارگردانی کنند و آقای ملکان هم تهیهکننده کار بودند. بعدتر به این نتیجه میرسند که بهرغم انتخاب بازیگر و صحبتهای اولیه، ساخت سریال را متوقف کنند تا امسال که آقای ملکان دوباره به صرافت ساخت این سریال افتادند و مذاکره کردند و به هر حال یک سرمایهگذاری شفافی در سریال انجام و قرار شد من سریال را بسازم.
در چند قسمت؟
30 قسمت است و قسمت اول آن قبل از جشنواره فیلم فجر پخش میشود.
دانلود غیرقانونی هنوز هم پاشنه آشیل شبکه نمایش خانگی است. چارهای برای آن اندیشیدهاید؟
تلاش میکنیم در تمام ابعاد جلوی انتشار غیرقانونی را بگیریم. قطعا نمیشود کامل این کار را کرد، ولی میتوان این انتشار غیرقانونی را خیلی محدود کرد.
من میدانم که به فاصله 3 ساعت از انتشار هر اثر، کپی غیرقانونی آن در بازار یافت میشود و به فاصله 5 ساعت یک شبکه ماهوارهای همان اثر را پخش میکند.
با این همه شما آمدید و با همه مشکلات کار نمایش خانگی انجام دادید.
نمایش خانگی به هر حال در نبود تلویزیون خصوصی فضایی را باز کرده است. اگر تلویزیون خصوصی بود و ما 30 تا 40 کانال داشتیم قطعا در فضای شبکه نمایش خانگی کار نمیکردیم. به هر حال طبق قانون اساسی از زمان حکومت پهلوی تلویزیون دولتی شد و بعد از انقلاب هم تلویزیون دولتی باقی ماند. این باید در قانون اساسی تغییر کند و تلویزیون خصوصی بیاید.
با اتفاقاتی که برای شهرزاد و سرمایهگذاران آن افتاده، شبکه نمایش خانگی آسیبپذیر شده و من پولهای مشکوک را کتمان نمیکنم ولی فراموش نکنیم که این پولهای مشکوک محصول یک اقتصاد به هم ریخته در ایران است که نه سرمایهداری است و نه دولتی
یعنی شبکه نمایش خانگی در واقع بخشی از این کمبود را جبران میکند؟
آنهایی که احساس میکردند فضا احتیاج به تغییرات دارد چارهای اندیشیدند. آنها میدانستند که فضا احتیاج به تغییر دارد و با همراهی ارشاد، شبکه نمایش خانگی را قوت بخشیدند. آنهایی که نخستینبار شبکه خانگی را با قلب یخی راه انداختند، همین تصور را داشتند که میشود در شبکه خانگی کمی آزادانهتر، وارد قصههای ملتهبتر شد و در واقع به خواستهای برخی از مردم که با سریالهای تلویزیون رضایتشان جلب نمیشد، جواب داد.
و «شهرزاد» بعدها بدل به تجربهای متفاوت شد.
«شهرزاد» جدا از اینکه رکورددار فروش نمایش خانگی شد، رکورددار یک شکل نمایش خانگی مطلوب هم شد. یعنی به هر حال شما بهعنوان یک سریال مطلوب از آن یاد میکنید؛ البته منظورم سری اول آن است.
حواشی زیادی پیرامون سریال «نهنگ آبی» وجود داشته است؛ از آن پاپاراتزی تقلبی تا موضوع کلاهگیس لیلا حاتمی.
این مسائل حاشیهای و بهنظر من خالهزنکی محصول شرایط فعلی جامعه ایران است که هر کسی سعی میکند اختلافات و مخالفتهایش را با یک پدیده یا یک جریان یا یک اثر به شکلی نشان دهد. مطرح کردن موضوع آن کلاهگیس بهنظر من بسیار زشت بود. خب طبیعتا گریمور آن فیلم و گریمور «نهنگ آبی» یک نفر بود، اما هیچ شباهتی هم بین گریم ما و گریم آن فیلم نبود و این حرفها واقعا زشت بود.
ولی نامه علی احمدزاده خیلی پرسوز و گداز است.
راستش من نمیخواهم وارد یک جنگ شوم که من یک چیزی بگویم و او یک چیزی بگوید و داستانی که تمام شده، ادامه پیدا کند. به هر حال هر کسی اختیار خودش را دارد و حق دارد نظر خودش را بدهد و آزادی بیان یعنی اینکه تو نظرت را بدهی و من هم نظرم را بدهم.