پیادگان را دریابیم
سولماز حسینیون | طراح و پژوهشگر مستقل شهری
آلودگی هوا در شهرها یک مسئله چندبعدی و چندوجهی است و راهحلهای آن نیز باید فراتر از راهحلهای کوتاهمدت و مقطعی باشد. شهر تهران سالهاست از ظرفیت زیستمحیطی خود فراتر رفته است. این مشکل نیز مانند سایر مسائل دیگر، ماهیتی چندمقیاسی دارد. سؤال اینجاست که آیا واقعا ما دانش، تخصص یا دلسوزی لازم برای رفع این مشکل را نداریم؟ جایگاه حقوق و منافع شهروندان بهعنوان صاحبان اصلی شهرها کجاست؟
سطح آمایش سرزمین نخستین مقیاسی است که باید برای حل این معضل درنظر گرفته شود. تا زمانی که همه امکانات، منابع، خدمات و از همه مهمتر اشتغال در شهر تهران و سایر کلانشهرها متمرکز شده است و از سوی دیگر با گسترش خشکسالی و محدودیت امکانات کشاورزی و صنعت، راههای درآمدی هر روز برای ساکنان بسیاری از استانها محدود میشود، نمیتوان انتظار داشت که مهاجرت بیرویه به این شهر و بهتبع، بازار داغ ساخت و سازهایی که شهر و حومههای آنها را به طرق مختلف گسترش میدهد، متوقف شود. تعداد بیشمار خودروهایی که برای مسافرکشی به تهران میآیند، عرصه را بیش از پیش بر شهروندان تنگ کرده است؛ از همین رو تقاضا برای مسکن روزبهروز بالا رفته و بهتبع، بازار زمین و سرمایه به نیروی محرکه اصلی تحولات شهری تبدیل شده است. دیگر شهر تهران ریهای برای تنفس ندارد.
در کتاب «درسهایی از لاس وگاس» (1977)، ونتوری و اسکات براون تمثیل زیبایی را برای توسعه بزرگراهها و اولویت خودرو بهکار میبرند؛ اگر مرتبا بزرگراهها و خیابانهای بیشتری بسازیم و کارخانههای خودروسازی نیز مرتب این گذرگاهها را با ماشین پر کنند، روزی خواهد رسید که کل شهر به یک پارکینگ بزرگ تبدیل خواهد شد. این نگرش در بسیاری از کشورهایی که حتی پیشتاز در صنعت خودروسازی هستند، سالهاست تغییر کرده؛ دیدگاهی که ما به سرعت به سمت آن پیش میرویم؛ روزی که شهرهای کشورمان از پارکینگهایی به طول چند کیلومتر تشکیل شده باشد.
خوشبختانه شهردار امروز تهران و بسیاری از معاونان و مدیران امروز به روشهای پایدار تحرک در شهرها اعتقاد دارند و در عمل نیز نشان داده و میدهند که رویکردی متفاوت با مدیریتهای قبلی دارند. این فرصتی طلایی است که ما شهروندان همواره در آرزوی آن بودهایم اما با این حال، هنوز شهر تهران نیازمند عزم جدی برای تغییر الگوی حرکت و سبک زندگی برای رهایی از دام مشکلاتی ناشی از ارجحیت تردد حرکت به وسیله خودروی شهری و گسترش انواع آلودگیهای محیطی است. برای تحقق چنین امری در شرایط فعلی گام اول این است که ابتدا حق شهروندان به هوای پاک، آفتاب و نور و طبیعت، حرکت ایمن و راحت برای تمام اقشار را به رسمیت بشناسیم و این عزمی راسخ و فراگیر را میطلبد. تردد دوچرخه تنها برای قشر توانمند از نظر فیزیکی (یعنی سالمندان، زنان، افراد با محدودیت حرکتی و حسی و...) آن هم برای مسیرهایی که خیلی طولانی نباشد و در شرایط اقلیمی نسبتا مطلوب و با قبول خطرات بیشمار شاید ممکن باشد. نکته مهم دیگر، درنظر گرفتن اقشار فقیر و کمتوان از نظر جسمی و مالی است. خرید دوچرخه برای همه ممکن نیست. تردد با دوچرخه در سطح شهر، برای زنان، سالمندان و توانیابان حرکتی ممکن نیست اما مهمتر از توجه به دوچرخه، اولویت حرکت پیاده در شهر است که باز هم مظلوم واقع شده است.
3دهه از تهیه طرح جامع پیادهراههای تهران میگذرد، ولی امروز بهندرت میتوان در خیابانها و کوچههای شهر تهران، یک پیادهروی قابل تردد یافت.
پیادهراهسازی معابر در همهجا ممکن نیست. علاوه بر این پیادهراهسازی که اکثرا هم هدف تجاری دارد، تنها در نقاط خاصی از شهرها ممکن هستند و گواه آن تجربه ناموفق خیابان هفده شهریور است. پیادهروسازی و تجهیز و مناسبسازی پیادهروهای شهری، امری ضروری است که کاملا مغفول مانده و نهتنها زنان، معلولان، سالمندان و کودکان امکان تحرک مناسب در شهر ندارند که افراد سالم و جوان هم از نعمت حرکت در مسیرهایی پیوسته در سطح شهر محرومند. آمار تصادفات و تلفات جانی، نبود پیادهروهای ایمن و مناسب، بهدرستی مشخص نیست اما فاجعه پنهان نبود پیادهروهای مناسب بر کسی پوشیده نیست. به جز نمونههای معدودی ازجمله خیابان ولیعصر یا طالقانی که امکان حرکت پیاده در سطح شهر را در مسافات طولانی فراهم میکنند، حتی مناطق جدید و خیابانهای جدیدالاحداث نیز از نعمت حداقلی پیادهروهای مناسب محرومند.
مسلما تصمیماتی سلیقهای مانند به زیرزمین بردن شهروندان در تقاطعها برای روانسازی ترافیک (به نفع عبور و مرور بهتر خودروی شخصی) و محروم کردن آنان از هوا و آفتاب و طبیعت راهحل مناسبی برای کاهش ترافیک و در نتیجه کاهش آلودگی هوا نیست. راهکارهای اینچنینی آسیبهای جدی و بازگشتناپذیر به سلامت جسمیو روحی شهروندان خواهد زد که در کنار آلودگی هوا، جمعیتی بیمار و افسرده بر جای خواهد گذاشت. هزینههای پنهان و آشکار چنین تصمیماتی در سالهای آینده اثرات فاجعهبار خود را نشان خواهد داد.
آلودگیهای تهران معضلی فراتر از حضور خودروهای فرسوده در تهران است؛ امری که هنوز در گفتمان کاهش آلودگی هوا حرف اول را میزند. دیرزمانی است که گاه آن رسیده از دیدگاههای تقلیلگرایانه و تکبعدی دست برداریم و شهرها و محیطهای زندگی را آنگونه که هستند، با تمام پیچیدگیها و بهصورت چندوجهی مورد مطالعه و ارائه راهکار قرار دهیم.