• یکشنبه 2 دی 1403
  • الأحَد 20 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 22
پنج شنبه 28 دی 1396
کد مطلب : 4516
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Bg9J
+
-

قاعده چهلم شمس

نگاهی به کتاب ملت عشق

مینو فیض‌آبادی:

 

در سال 2009 کتابی با عنوان «ملت عشق» از الیف شافاک به چاپ رسید که با استقبال بی‌نظیری مواجه شد و عنوان پر فروش‌ترین کتاب تاریخ ترکیه را به‌دست آورد. رمان ملت عشق دارای روایتی تو در تو و قوی است، به‌گونه‌ای که همزمان دو داستان اصلی را پیش می‌برد که یکی متعلق به قرن هفتم، در شرق (شمس و مولوی) و دیگری در زمان حال و در غرب اتفاق می‌افتد. داستان دیگری نیز در حکم پیوند این دو داستان وجود دارد.نویسنده آگاهانه با بهره‌گیری از این تکنیک توانسته خواننده را هرچه بیشتر با داستان خود همراه سازد. محوریت هر دو داستان عشق و تأثیر آن بر زندگی است؛ عشقی که همان قدر که تعلق و وابستگی به همراه دارد به همان اندازه رهایی و آزادی نیز دربر دارد.

 

شروع کتاب با داستان اول و توسط دانای کل روایت می‌شود. شخصیت اصلی زنی خانه دار به نام «اللا»‌ست که اولویت زندگی‌اش رسیدگی به امور شوهر و فرزندانش است. اللا از رفاه و موقعیت خانوادگی خوبی برخوردار است. شوهرش پزشک است و از طریق دوستی، اللا را به یک انتشاراتی معرفی می‌کند. او به‌عنوان کمک ویراستار باید گزارشی از رمانی که برای چاپ فرستاده شده آماده کند. موضوع کتاب مربوط به شمس و مولوی و آشنایی و عشقی است که میان آن دو رخ می‌دهد. این موضوع به ظاهر ساده آغاز داستان دوم و آشنایی اللا با شمس و مولوی و همچنین با نویسنده‌ای به نام عزیز زاهارا است. همزمان با خواندن رمان اتفاقاتی در زندگی شخصی اللا رخ می‌دهد که باعث می‌شود ناخودآگاه به سمت عزیز زاهارا که هیچ‌گونه اطلاعاتی از او ندارد کشیده شود و در قالب درد دل برای او نامه‌هایی بفرستد. با دریافت پاسخ عزیز ارتباطات آن دو بیشتر می‌شود و اللا از زندگی خانوادگی‌اش فاصله می‌گیرد.

کشمکش‌های درونی اللا و احساس ناشی از خلأ عشق به‌طور غیرمعمول با تجربه عشقی شمس و مولوی گره می‌خورد. رفته رفته اطلاعاتی از گذشته و حال عزیز و زندگی‌اش به‌دست می‌آورد و با فرستادن نامه‌ای که حاکی از تمایل به دیدار اوست، سرانجام یکدیگر را ملاقات می‌کنند. درنهایت حتی آگاهی از بیماری عزیز تردیدی در تصمیمش ایجاد نمی‌کند. خانواده‌اش را ترک می‌کند و با عزیز که زندگی صوفیانه‌ای دارد همراه می‌شود. در نهایت اللا که خواهان عشقی چون عشق میان شمس و مولوی بود_ عشقی که برجنبه‌های مادی برتری دارد_ موفق می‌شود در دوره کوتاهی با عزیز آن را تجربه کند. آشنایی او با شمس و مولوی وعزیز- که سبب این آشنایی را فراهم کرده بود -باعث می‌شود اللا پس از مرگ عزیز بتواند آن جنبه رهایی عشق را نیز تجربه کند؛ همان قاعده چهلم شمس که: به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد ؛عشق.

این خبر را به اشتراک بگذارید