دود اقتصاد ناپاک در چشم هوای پاک
حسین آخانی؛ استاد دانشگاه تهران
نیمقرن است مردم تهران در آرزوی هوای پاکند. از سال 1346که شرکت ایران ناسیونال ساخت پیکان را در ایران آغاز کرد، به پشتوانه منابع نفتی باک پیکان و نسلهای بعد آن توسط دولتمردان همیشه پر نگه داشته شد تا منقل موتور خودروها حتی برای یک روز هم بدون آتش نماند. مخترعان خودرو مانند هر فناوری دیگری هدفی جز رفاه نداشتند. آنها میخواستند وسیلهای بسازند که به رنج و عذاب چهارپایانی که هزاران سال نقش جابهجایی انسان را ایفا میکردند، پایان دهند. اما این صنعت مانند هر صنعت دیگری خیلی زود در دست زراندوزان، سیاستبازان و دلالان قرار گرفت و وسیلهای شد برای رفع رفاه از مردم.
در ایران و شاید دیگر کشورهای نفتخیز، بازار خودرو بهشدت به این سیاستبازیها گره خورده است. دولتهای ناکارآمد و کارگزاران اقتصادی کلان به جای یافتن راهحلهای علمی برای ایجاد شغل و استفاده از تمامی ظرفیتهای علمی و فکری جامعه، ترجیح میدهند با تقسیم مستقیم یا غیرمستقیم پول نفت، مردم را راضی نگه دارند وطبیعی است مثل هر منبع مالی با منشأ دولتی، این کار با رانت همراه است.
یکی از بزرگترین فسادها در اقتصاد ایران ارزانفروشی بنزین و گازوئیل است. بدون آنکه مردم بخواهند و متوجه باشند، صف اول قربانیان این توزیع سوخت ارزان هستند. برای نمونه، سالانه کشته شدن نزدیک به 17هزار نفر و زخمی شدن 120هزار نفر در سوانح رانندگی، حتی از کشتهها و زخمیهای جنگهای خونین هم بیشتر است. تلف شدن 2میلیارد ساعت از وقت مردم در شهر تهران در ترافیک و کشته و بیمار شدن صدها هزار نفر بر اثر آلودگی نتیجه این مفتفروشی است.
10 سال پیش که هنوز بنزین 100تومان بود، در همین روزنامه یادداشتی از نگارنده در تاریخ 4تیر 1387با این مضمون منتشر شد که اگر دولت قیمت بنزین را دوبرابر کند - با توجه به قیمت آن زمان هر دستگاه اتوبوس - میشود 7300دستگاه اتوبوس به ناوگان حملونقل عمومی اضافه کرد. با گذشت 10 سال از آن تاریخ و 10برابرشدن قیمت بنزین، با اتخاذ سیاستهای غلط، باز هم بنزین و گازوئیل از ارزانترین کالاهای کشور است، ترافیک و آلودگی همچنان پابرجاست و دولت علاوه بر تامین سوخت ارزان، پرداخت یارانه را هم بر دوش خود گذاشته است.
در همایش روز ملی حملونقل، وزیر محترم کشور پرده از راز مهمی برداشت. ایشان (نقل به مضمون) بیان کرد هر وقت خواستیم بخشی از درآمد نفت را برای حل مشکل حملونقل عمومی اختصاص دهیم کسانی در دولت یا مجلس جلوی آن را گرفتند. این همان دود دستهای ناپاک اقتصادی است که بر چشم هوای پاک میرود. کسانی که منافعشان با این اوضاع نابسامان گره خورده است نمیگذارند درآمد نفت عادلانه صرف توسعه حملونقل عمومی شود.هر وقت هم مسئولی اراده کرد کاری کند، با مقاومتهای زیادی مواجه شد. در تازهترین مورد، اقدامات درست مدیریت فعلی شهرداری در اصلاح طرح ترافیک، گرفتن عوارض از تونلها و پل صدر (و البته اتوبانها) و سیاست تشویقی شهردار محترم در استفاده از دوچرخه است که با واکنشهای تندی مواجه شده است. حضور شهرداری با دیدگاه علمی و غیرسیاسی فرصتی است برای دولت، مجلس و شورای شهر تا مسئله ترافیک و آلودگی شهر تهران را با تفاهم همه نهادها حل کنند.
اتخاذ سیاستهای پوپولیستی بعضی از نمایندگان مجلس در تقابل جدی با تجربههای دیگر شهرهای دنیا در رفع آلودگی و ترافیک است.منابع عمومی نباید خرج خودروسوارانی شود که هم از رانت بنزین مفت بهرهمند میشوند و هم از رانت زیرساختهای ساخته شده با عوارض مردم یا تراکمفروشی.شهرداری تهران و دیگر شهرهای کشور اجازه ندارد با پول مردم پلی مانند صدر بسازد که طبق گفته یکی از اعضای شورای سابق شهر حدود 2میلیارد دلار صرف ساخت آن شده است. در مکزیکوسیتی برای عبور از پلهای دوطبقه، به ازای یک کیلومتر، 6پزو عوارض دریافت میشود؛ بهعبارتی فاصله 6کیلومتری پل صدر، 1.9دلار عوارض دارد. مخالفت با دریافت عوارض از پل صدر، تونلها و اتوبانهای تهران، یعنی خوشامدگویی به تکسرنشینی و افزایش آلودگی و ترافیک. شهرداری تهران باید هزینه ساخت این زیرساختهایی که از جیب مردم پرداخت شده را از خودروسواران بگیرد و به صندوق شبکه حملونقل عمومی برگرداند.در مورد گسترش دوچرخهسواری هم با صداهای مزاحمی مواجه هستیم. در سایه فرهنگسازی چندینساله فعالان محیطزیست، اقبال عمومی به دوچرخهسواری بهشدت رو به گسترش است. بیتحرکی که منشأ بسیاری از بیماریهای خطرناک است، انگیزه قوی نسل جوان به رکاب زدن را بالا برده تا هم به هوای پاک کمک کنند و هم به سلامت خود. همراه شدن شهردار محترم با پویش سهشنبههای بدون خودرو فرصتی شد که به یکباره حاصل تلاشهای فعالان محیطزیست فرصت شکوفایی پیدا کند.
اگر این روزها به شهر تهران نگاه کنید، حضور دوچرخهسواران هر روز بیشتر و بیشتر میشود. وقتی مردم پا جلو گذاشتهاند، حال شورائیان باید در همین روزها که بودجه شهرداری را میبندند، پایبندی خود را به عهدی که با مردم بستهاند با اختصاص بودجه مناسب (حداقل 5درصد بودجه شهرداری) به توسعه خطوط دوچرخهسواری نشان دهند. با اتخاذ چنین سیاستهایی است که در 10 سال آینده مجبور نخواهیم شد همان حرفهای امسال را تکرار کنیم. ما میتوانیم مانند همه شهرهای دنیا که عقلانیت در اداره آنها نقش پررنگی دارد کاری کنیم که ارزش رکاب زدن جایگزین ارزش خودروسواری شود. آن وقت است که آسمان تهران آبیتر میشود و مولکولهای اکسیژن بیشتری هم به سلولهای ریه ما میرسد.