تردیدهای طلبه جوان
سعید مروتی
نیم ساعت اول «کودک و سرباز»(1379) آنقدر مجابکننده بود که بشود به آتیه سازنده جوانش امیدوار شد. اجرایی گرم و زنده در فضایی بسته (داخل یک پاسگاه نیروی انتظامی)، با بازی پرطراوت مهران رجبی و طنزی دلپذیر، در ادامه گرچه با تغییر لحن فیلم از دست رفت ولی کودک و سرباز به عنوان تجربه اول کارگردانش در یادها ماند.
«زیر نور ماه» (1380) به عنوان پدیده جشنواره نوزدهم، فیلم برگزیده بسیاری از منتقدان بود،؛ آن هم در جشنوارهای که بهرام بیضایی پس از 9سال غیبت با «سگکشی» در آن حاضر بود و «باران» مجیدی هم دوستداران خودش را داشت.
سادگی، صفا و صمیمت گمشده در بیشتر فیلمهای آن دوره به تمامی در زیر نور ماه حی و حاضر بود. زیر نور ماه با مضمونی که در نگاه اول چالشبرانگیز بهنظر میرسید، آنقدر با حسن نیت ساخته شده بود که حاشیهای دامن فیلم را نگیرد. سیدرضا میرکریمی-فیلمساز جوان و پرامید زنجانی- با دومین فیلمش توانسته بود اعتباری ویژه کسب کند؛ حتی اگر عدهای ایدهپرداز و چهره مهم و تاثیرگذار فیلم را نه کارگردان که تهیهکننده پرنفوذش (منوچهر محمدی) میدانستند، باز هم چیزی از ارزشهای سیدرضا میرکریمی کاسته نمیشد. فیلم رابطه روحانیت و جامعه را به نحوی بررسی میکرد که نه در دام آوازهگریهای رسمی بیفتد و نه در نمایش واقعیت دچار اتهام سیاهنمایی شود. زیر نور ماه فیلمی بود که حد نگه میداشت و تردیدهای طلبهای جوان برای حضور یا عدمحضور در مراسم عمامهگذاری را به تصویر میکشید؛ از معدود فیلمهای اکران 80 که مرحله تحقیق و پژوهش قبل از نگارش فیلمنامه در آن جدی گرفته شده بود. نتیجه، فیلمی تاثیرگذار بود که اشراف سازنده بر جهانی که به تصویرش میکشید و شناخت از عوالم طلبهها آنقدر چشمگیر بود که بشود خامدستی در پرداختن به آدمهای حاشیهای و بهتعبیر فیلم «زیرپلیها» را بخشید. زیر نور ماه در آخرین سالهای فروغ جریان روشنفکری دینی، تجربهای دینورزانه و همراه با دغدغههای اجتماعی صادقانه بود؛ سالهایی که جسارت در سینما با فیلمهایی مثل زیر نور ماه اندازهگیری میشد و طرح پرسشهای جدی به عنوان مسئله فیلمساز میتوانست مسئله تماشاگر نیز قلمداد شود.