فیلم 79
غرامت مضاعف
سعید مروتی
ثبت 2شکست با «روز فرشته» (1373) به عنوان کمدی فانتزی و «روز شیطان» (1374) به عنوان فیلم پلیسی، حتی جاهطلبی تمامعیار در «جهان پهلوان تختی» (1377) هم جز چند منتقد، توجهی به خود جلب نکرد. همه داشتند حسرت فیلم ناتمام علی حاتمی را میخوردند و کمتر کسی توجه کرد که افخمی با چه هوشمندیای از تندادن به ماموریتی غیرممکن گریخته و فیلم پلیسی سروشکلداری ساخته. در نیمه دوم دهه70 که فضا باز شده بود، افخمی نیاز به یک برگ برنده دیگر داشت تا نشان دهد بیجهت حرفهایترین فیلمساز همنسلان و همطیفان خود لقب نگرفته. تماشای دوباره «جاذبه مرگبار» (ایدریان لاین1987) و الهام گرفتن از حال و هوای «پنجره» (جلال مقدم1349) (یکی از 10فیلم برتر تاریخ سینمای ایران از نگاه افخمی)، راه را باز کرد. نگارش فیلمنامه به قلم مینو فرشچی، روحی زنانه به طرح اولیه بخشید و این زنانگی به شدت به نفع فیلم کار کرد. نسخه نهایی فیلمنامه توسط افخمی نوشته شد و با انتخاب فریبرز عربنیا و هدیه تهرانی (2ستاره به شهرت رسیده و برآمده از مکتب کیمیایی)، همه چیز برای اینکه نعمت حقیقی از راه برسد و با حوصله بهترین قابها را برای فیلم دوستش ببندد فراهم شد. افخمی سرحال و هوشمند آن سالها، احتمالا خودش را جای محمود بصیرت (فریبرز عربنیا) گذاشت ولی تماشاگر را به لحاظ حسی به سیما ریاحی (هدیه تهرانی) نزدیک کرد؛ تماشاگری که برای اولینبار شکستن هدیه تهرانی، اشک ریختن و قربانیشدن او را میدید؛ مثل سکانسی که در حال گریستن سبزی پاک میکرد. در «شوکران»، افخمی دست تماشاگر را برای حدسزدن وقایع باز میگذارد ولی هربار او را با موقعیتی تازه مواجه میکند. فیلم اوج توانایی فیلمساز در قالب سینمای قصهگوی کلاسیک را به نمایش میگذارد و از زن فَمفِتال، قربانی میسازد؛ اولین فیلم سینمای پس از انقلاب که در آن مردی مذهبی گرفتار رابطهای عاطفی میشود و به بدترین شکل ممکن خود را از ورطهای که گرفتارتر شده خلاص میکند. بعد از موفقیت شوکران طبیعی بود که سینمای ایران پر شود از فیلمهایی با قصهها و موقعیتهای مشابه ولی ظرافت در پرداخت، توجه به جزئیات و رسیدن به حس تاثر عاطفی به عنوان امتیازهای فیلم افخمی، در هیچ کدام از کپیهای بیکیفیتی که از راه رسیدند تکرار نشد. در بهار79 که شوکران اکران شد جز چند مطلب منفی در نشریات دستراستی، بیشتر نقدهایی که درباره فیلم چاپ شد مثبت بود. مردم هم فیلم را به شدت دوست داشتند؛ پرفروشترین فیلم سال79 با نزدیک به 800میلیون تومان فروش و 2میلیون و 750هزار نفر تماشاگر. چنین موفقیت تمامعیاری هرگز برای افخمی تکرار نشد.
اولین مقدم نخستین بهرام
سیمای 79
شین. عزیزمنش
«مسافر» برای سیروس مقدم بهعنوان یکی از مهمترین سریالسازان 3دهه اخیر ایران، سکوی پرتاب بود. او قبل از اینکه با تهیهکنندگی مصطفی عزیزی برای شبکه5 سریال مسافر را بسازد، هنوز صحنهای برای بروز تواناییهای فنی کمیابش برای سریالسازی پیدا نکرده بود. او سریع و استاندارد کار کرد و همین باعث شد که بهسرعت ساخت سریال بعدی را به او پیشنهاد بدهند؛« پلیس جوان» اما مسافر یک ملودرام خانوادگی بود که همه مردم را به تماشای شبکه5 کشاند. فیلمنامه ابتدا با نام دستتطاول برای شبکه5 نوشته شده بود. عزیزی که مدیر شرکت کلک خیال بود و در آنجا برنامههای تلویزیونی میساخت در نوشتن مسافر، همه ظرایف لازم برای یک ملودرام موفق را فراهم کرده بود. دانیال حکیمی به ایران برمیگردد تا ثروتی را به آناهیتا نعمتی برساند. او در جستوجوی خود با پانتهآ بهرام و خانواده خلافکارش آشنا میشود. با همکاری ابوالفضل پورعرب که نقش دایی پانتهآ بهرام را بازی میکند، نقشهای میکشند تا ثروت باد آورده را به چنگ بیاورند. نعمتی پزشک شده و قصد ازدواج با رئیس بیمارستان را دارد. ضدقهرمانان دوستداشتنی داستان (پورعرب و بهرام) کار خودشان را کردند و سریال مورد توجه مخاطبان فراوان تلویزیون قرار گرفت. سریال مسافر سیروس مقدم و پانتهآ بهرام موفقیتهای بزرگی را رقم زد. باعث شد که سیروس مقدم سینما را رها کند و بهعنوان یک سریالساز کار خودش را ادامه دهد. پانتهآ بهرام با سریال مسافر بهعنوان بازیگر به شهرت و اقبال عمومی رسید. مسافر در میان ملودرامهای دهه70 تلویزیون یکی از شاخصهاست.