ادبیات 79
سال بد
مرتضی کاردر
سال 1379سال درگذشت بزرگان ادبیات معاصر است؛ احمد شاملو ، هوشنگ گلشیری و فریدون مشیری. نام احمد شاملو معادل بیش از 50سال کار ادبی است، از شعر تا سردبیری و دبیری ادبی مجلههایی مثل کتاب هفته و خوشه و کتاب جمعه و فرهنگنگاری و ترجمه و خوانش آثار ادبی و... گرفته تا فعالیتهای سیاسی و اجتماعی. شاملو چنان مرجعیت و اقتداری در جامعه ادبی ایران داشت که پس از درگذشت جلال آلاحمد یکی از اصلیترین رهبران جامعه ادبی بهشمار میرفت. سایه حضور او بر جامعه ادبی ایران آنقدر سنگین بود که حضور گاه و بیگاهش در خارج از ایران نیز خللی در آن ایجاد نمیکرد. مجموعه واکنشهایی که سخنرانی او درباره فردوسی و موسیقی سنتی برانگیخت نشان از همین جایگاه میدهد.
هوشنگ گلشیری نیز سالها مرکز ثقل طیفی از داستاننویسان ایران بود و در کارگاهها و مجلههایی که سردبیری میکرد، داستاننویسان بسیاری را به جامعه ادبی معرفی کرد. گلشیری با نخستین رمانش «شازده احتجاب» به جامعه ادبی معرفی شد؛ اثری که هنوز هم گلشیری را با آن میشناسند.
احمد شاملو و هوشنگ گلشیری از روشنفکرانی بودند که علاوه بر کار ادبی به تلاش برای همگرایی و رهبری جامعه ادبی و... اعتقاد داشتند و سالهای زیادی را به فعالیتهای سیاسی پرداختند. در سالهای حضور شاملو و گلشیری در ادبیات ایران بیشتر تلاشها برای واگرایی ادبی در جامعه ایران راه به جایی نمیبرد؛ چرا که پس از گسستهای موقتی باز هم شمار زیادی ذیل شاملو و شمار دیگری ذیل گلشیری جمع میشدند.
شاملو سالهای پایانی حیاتش را بیشتر درگیر مجموعه بزرگ کتاب کوچه بود و با بیماری دست و پنجه نرم میکرد. اما گلشیری در سالهای آخر، یکی از درخشانترین آثار سبک داستانیاش به نام «جننامه» را منتشر کرد؛ رمانی که هنوز اجازه انتشار در ایران را پیدا نکرده است.
درگذشت شاملو و گلشیری که هر کدام رهبری طیف قابل توجهی از نویسندگان و شاعران و روشنفکران ایران را عهدهدار بودند، جامعه ادبی را با بحران رهبری مواجه کرد و کسی نتوانست جایگزین این دو نفر شود.
فریدون مشیری نیز در شهریور همین سال درگذشت؛ شاعری که شعرش در دل عموم مخاطبان شعر فارسی نفوذ کرده و از محبوبیت بسیاری برخوردار بود. شعرهای او، بهویژه شعر «کوچه»، بیتردید یکی از فراگیرترین شعرهای معاصر است که در سالهای پس از درگذشت او نیز هنوز شعری نتوانسته است جایگزین آن شود.
* تیتر مطلب برگرفته از شعر احمد شاملو است