زنگ خطر خشکسالی در بختگان و زایندهرود
خشکشدن زایندهرود نشاط را از اصفهان و اصفهانیها گرفت
اسدالله افلاکی
زنگ خطر خشکسالی در تالابها مردادماه 79 به صدا درآمد. تالاب بختگان، نخستین تالابی بود که خبر خشکشدن آن، کارشناسان و دوستداران محیطزیست را نگران کرد. این تالاب از فروردین 79 با بحران کمآبی مواجه و طی 5ماه بهطور کامل خشک شد بهطوری که آثار حیات در این دریاچه از بین رفت. این درحالی بود که بختگان نقش مهمی در تلطیف هوا و حیاتوحش فارس داشت. بختگان که از 3بخش«طشک»، «کمجان» و «نیریز» تشکیل شده، در سال54 بهعنوان تالاب بینالمللی و پناهگاه حیاتوحش بختگان اعلام شد. تالاب و پناهگاه حیاتوحش بختگان با 242 هزار و 223هکتار مساحت یکی از مهمترین زیستگاههای پرندگان بومی و مهاجر محسوب میشود. آنطور که کارشناسان میگویند خشکشدن بختگان ناشی از توسعه بیضابطه کشاورزی و سدسازی روی رودخانه کر و سیوند است که مانع از ورود حقابه به این تالاب شده است.
بختگان زیستگاه انواع پرندگان بهخصوص فلامینگوهاست و علاوه بر این، یکی از مناطق زیبا و توریستی فارس محسوب میشود؛ دریاچهای که در زمان پرآبی عمق آن به 5متر هم میرسید. پیش از خشکشدن بختگان، خشکشدن تالابهای «ارژن» و «کافتر» از دیگر تالابهای فارس هم رسانهای شده بود. بختگان در حال حاضر کمتر از 10درصد آب دارد.
اندوه اصفهانیها از خشکشدن زایندهرود
هشتم شهریور 79انتشار خبری دیگر، به نگرانی دوستداران محیطزیست دامن زد؛ «رودخانه زایندهرود خشک شد.» رودخانهای که در کنار آثار تاریخی اصفهان، زیباییهای این شهر بینظیر را دوچندان میکرد به رودی خشک تبدیل شده بود. خشکشدن زایندهرود نشاط را از شهر و شهروندان اصفهان گرفت. خشکشدن زایندهرود تبعات دیگری هم داشت؛ باتلاق گاوخونی که در انتهای حوزه آبریز این رودخانه واقع شده نیز با بحران کمآبی مواجه شد و در آستانه خشکیدگی کامل قرار گرفت. تالاب بینالمللی گاوخونی که به آن باتلاق هم گفته میشود با 476کیلومتر وسعت در انتهای زاینده رود -167کیلومتری جنوب شرق اصفهان- کنار شهر ورزنه و در مجاورت تپههای شنی قرار گرفته و بخش بزرگی از آن در استان یزد واقع شده است. این تالاب نقش مهمی در تلطیف هوای اصفهان و مناطق مجاور دارد، علاوه براین، یکی از ایستگاههای پرندگان مهاجر است.
خشکشدن زایندهرود در آن زمان بهاندازهای اهمیت داشت که دفتر هماهنگکننده امور بشردوستانه سازمان ملل، نشست ویژهای را برای بررسی خشکسالی در ایران و پیامدهای آن بر زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم ایران برگزار کرد.
براساس بیانیه دفتر نمایندگی دائم ایران در ژنو، در این نشست، رئیس هیأت فنی اعزامی از سازمان ملل به ایران، گزارش هیأت مذکور را به همراه تصاویری از خشکسالی در ایران ارائه کرد و گفت که خشکسالی در ایران شدیدترین خشکسالی طی 30سال گذشته در این کشور است.
خشکسالی از آن زمان تاکنون تداوم داشته و باعث خشکشدن یک میلیون هکتار از 3میلیون هکتار عرصههای تالابی کشور شده است. گاوخونی، بختگان، پریشان، ارومیه، هامون و جازموریان از مهمترین تالابها و دریاچه هایی هستند که طی سالهای اخیر خشک شدهاند. زایندهرود هنوز هم در حسرت آب تنها در برخی ایام سال آن هم برای تأمین آب کشاورزی پرآب میشود و دوباره اصفهانیها در انتظار جاریشدن آب در زایندهرود لحظهشماری میکنند.
مشکلات زایندهرود
مشکلات زایندهرود ریشه در گذشته دارد. زمانی که بیتوجه به ملاحظات زیستمحیطی کارخانه فولاد و ذوبآهن در کنار زایندهرود احداث شد در واقع شمارش معکوس برای خشکشدن زایندهرود هم آغاز شد.
صنعت فولاد و ذوبآهن هر دو نیاز به آب فراوان دارند؛ اما تنها صنایع آب بر نیست که نفس زایندهرود را بهشماره انداخته است، کشت برنج و صیفیجات هم که هر دو از محصولات آببر هستند بخش عمدهای از حقابه زایندهرود را بهخود اختصاص دادهاند.
احداث سد در بالادست زایندهرود را هم باید به این عوامل اضافه کرد. زایندهرود در حالی به این وضعیت اسفبار مبتلا شده است که شیخ بهایی نقشهای برای مصرف آب تدوین کرده بود که باعث اعجاب هر انسانی میشود. این نقشه بهگونهای ترسیم شده است که همه بخشهای شهر از آب بهرهمند میشدند. اما حالا بر اثر مدیریت نادرست منابع آبی و احداث صنایع ناسازگار و نیز کشت و زرع نامناسب، نهتنها زایندهرود خشک شده که باتلاق گاوخونی هم که در انتهای زایندهرود واقع شده و از همین رودخانه تغذیه میشود، در حال تبدیل شدن به کانون گردوغبار است.