در برابر ترامپ چه باید کرد؟
جعفر گلابی ؛ روزنامهنگار
اقدامات دیپلماتیک و سیاسی آمریکا در کنار عملیشدن تحریمهای این کشور علیه ایران، شدت یافتهاند و چنین مینماید که کاخ سفید در رسیدن به دستاوردهای عینی و ملموس خصوصا دریافت چراغ سبزی از تهران برای آغاز مذاکرات دوجانبه تعجیل دارد.
جالب اینکه برخلاف سنت واشنگتن که معمولا برای رسیدن به اهداف خود از روش چماق و هویج استفاده میکرد، گویی در راهبرد جدید این کشور مشوقها رنگباختهاند و زور و قلدری و اهرمهای مالی محوریت تام و تمام پیدا کردهاند. تاجر نشسته در کاخ سفید، مغرور و سرمست از قدرتی که تصور میکند در آمریکا موجود و با ریاست وی به اوج خود رسیده است، احساس نیاز نمیکند که ملتها و دولتها را به دوستی فرابخواند و براساس مشترکات انسانی، وعده همزیستی خردمندانه و صلحجویانه به آنها بدهد.
کنفرانس ضدایرانی که قرار است در لهستان برگزار شود، نمایش جدیدی از خصومت دیرین دولت آمریکا با جمهوری اسلامی است و صرفنظر از میزان موفقیت و استقبالی که از آن بشود، بر تنشهای موجود میافزاید و همگراییهای منطقه خاورمیانه را با آسیب مواجه خواهد ساخت. این معنا نشان میدهد که ترامپ در کشیدن ایران به رویارویی جدیتر از آن است که تصور میشد و اگر در مناسبات داخلی خود با چالشهای جدی روبهروست، تلاش دارد با کسب حداقل دستاوردها در این زمینه کارنامه عملکرد خود را متوازن سازد. بهنظر میرسد وی در این رابطه هم از الگوی کرهشمالی پیروی میکند و گرفتن چند عکس مذاکرهای و انتشار یک بیانیه دوصفحهای را بر یک برجام دقیق و همهجانبه و مؤید به حمایت جهانی ترجیح میدهد. اگر واقعا ثابت شود که مستأجر کنونی کاخ سفید یک استراتژیست نیست و در ورای هیاهوهایی که راهاندازی میکند بهجای رفع خطر مورد ادعای خود به دفع اسم خطر میپردازد و برای همین سطحینگری خود آشوب بهپا میکند، با او چگونه باید رفتار کرد؟
مسلما ایران بزرگ کشوری عزتمند است و در هیچ شرایطی نمیتواند رفتاری دون شأن خود داشته باشد و در میدان بازی بیخردان بازی کند ولی روا نیست که ملتی عزیز و سرفراز بر اثر عدماستفاده از تدبیر و دوراندیشی و تأمل در دقایق سیاست و رموز کیاست، مشکلات معیشت او را به تنگ آورد. مردم حق دارند از حاکمان خود هوشمندی طلب کنند و رسیدن به اهداف آرمانی و پیشرفت کشور را با کمترین هزینه بخواهند. فرض بر این است که سیاستمداران و تصمیمگیران بر امور بینالملل وقوف کامل دارند و هوش و استعداد و تعهد آنها مانع از ایجاد خسارت برای جامعه میشود. فرض بر این است که حاکمان با کمترین هزینهها، بیشترین دستاوردها را نصیب کشور میکنند والا با این همه امکانات و پشتوانه تاریخی هرکس خواهد توانست حداقلی از موفقیتها را بدون احتساب میزان هزینهها بهدست آورد. این اطمینان امروز از نان شب برای کشور واجبتر است. اگر مردم احساس کنند با وجود این همه دشمنی و خصومت و جمع مخالفان و عربده مستان در برابر ایران مسئولان کشتی کشور را از توفانهای سهمگین عبور خواهند داد و تمامیت ارضی و سرمایههای اجتماعی و انسجام داخلی آسیب نمیبیند، اساس نگرانیشان از بین میرود و یک ملت آرام و مطمئن توان هضم مشکلات اقتصادی را هم خواهد داشت.
مشکل آنجاست که دائما سازهای ناکوک و زمخت در گوش ملت نواخته میشود؛ برخی کاخنشینان، مردم را به تناول نان خشک دعوت میکنند، در مجموع اظهارات برخی از صاحبان نفوذ تخفیف زندگی و تنگنظری و همهکافربینی موج میزند، عده دیگری از خشونت و درگیری استقبال میکنند و کسان بسیار که در سخن و عمل خویش حرمت و کرامت و آزادی مردم را پاس نمیدارند. گاهی این تصور در میان برخی از اقشار جامعه شیوع پیدا میکند که کثیری از موقعیتداران تعهدی به کشور و آرامش آن ندارند و برای جمع مال و منال فرصت را غنیمت شمردهاند. رادیوها و ماهوارهها و رسانهها دائما جار میزنند که همه از اصولگرا تا اصلاحطلب در حال خوردن و بردن هستند و هزار رفتاروگفتار نادرست در میان مسئولان یافت میشود که این تبلیغات را شنیدنی میکند! اگر در برابر گرگ نر خونخوارهای به خویش نیاییم و همچنان عقب از زمانه حرکت کنیم و نبض جامعه را آنگونه که خود میخواهیم بسنجیم همین ترامپ لایعقل چنگ نشان میدهد و زخم میزند و اسباب زحمت میشود. مگر میشود زمان جنگ و صلح، زمان اوباما و ترامپ، زمان انفجار ارتباطات، زمان «معنویت» و «زندگیخواهی» مردم هیچ تغییری در روشها و استراتژیها نداشته باشند و با یک فرمان برانیم و در جادهای که هزار پیچ و خم دارد، موفق هم بشویم؟ آیا ما آیندهنگر میشویم یا از حوادث عقب میمانیم؟