• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
یکشنبه 23 دی 1397
کد مطلب : 44389
+
-

گزارش یک کارنامه ناتمام...

گزارش یک کارنامه ناتمام...


احمد بورقانی، نخستین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در دوران اصلاحات را بسیاری از روزنامه نگاران ایران به‌خصوص کسانی که در دوران اصلاحات قلم می‌زدند یکی از بنیانگذاران «دوران طلایی» مطبوعات در سال‌های بعد از انقلاب می‌دانند. مرد مهربان، صمیمی، دلسوز و همراه با خانواده رسانه که خیلی زود (13بهمن 1386در 46سالگی) از بین اهل قلم رفت. احمدآقا با انتخاب سیدمحمد خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهور، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد شد و در بهمن 1377در اعتراض به فشار نهادهای انتظامی، امنیتی و قضایی بر مطبوعات و توقیف روزنامه‌هایی همچون جامعه، استعفا داد. 

15بهمن سال 1377جمع کثیری از روزنامه‌نگاران در محل تعاونی مطبوعات جمع شدند تا از تلاش‌های او تجلیل کنند. مراسمی که احمدآقا در آن از حال و روز مطبوعات گفت و با گذشت حدود 20سال همچنان اهمیت ویژه دارد و انگار حرف روز شرایط رسانه‌هاست. روزنامه همشهری در گزارش خود از این مراسم و سخنرانی نوشت: احمد بورقانی در سخنانی متواضعانه که می‌توان بر آن عنوان «یک کارنامه ناتمام» گذاشت گفت: از این‌همه مهرورزی و محبت و نوازشی که مطبوعات کشور درمورد من کرده‌اند در حیرتم، نه اینکه مطبوعات راه و رسم جوانمردی را نمی‌دانند که خوب می‌دانند و در مراتب مختلف آن‌را به‌اثبات رسانده‌اند، در حیرتم از اینکه چرا من نالایق مورد این‌همه محبت واقع شده‌ام؛ چراکه بنده نتوانسته‌ام کاری اساسی در حوزه مطبوعات انجام دهم و آن چیزهایی که قول داده‌ام نتوانسته‌ام محقق کنم. آرزو داشتم که مرکز بین‌المللی مطبوعات ایران را راه‌اندازی کنیم. ذوق و شوق زیادی در این رابطه داشتیم. آقای مسجدجامعی، قائم‌مقام وزیر با علاقه بسیار مرا از این ساختمان به آن ساختمان می‌برد. قول می‌داد و قول می‌گرفت اما نشد که نشد که اگر این «خانه» شکل گرفته بود بخش عمده‌ای از مشکلات فرهنگی اجتماعی جامعه ما امروز به این صورت نبود.

خواستیم نظام توزیع را سامان دهیم، برخی مدیران مسئول همکاری کردند و طرحی را آماده ساختند، مقدمات کار فراهم شد، با شهرداری توافق به‌عمل آمد اما مسائل شهرداری باعث شد طرح روی کاغذ باقی ‌بماند. برای ثبت تاریخ مطبوعات ایران طراحی‌هایی به ‌اجرا درآمد. کار شروع شد با این هدف که همه اوراق مطبوعات ایران از ابتدا تا امروز روی دیسک‌های نوری ضبط شود. این کار شروع شده و امیدواریم در آینده ثمر دهد اما به ما وصال نداد.

در باب آموزش همه کمک کردند تا دوره مدیریت مطبوعاتی که معضل مهم مطبوعات کشور است شکل بگیرد و کارگاه آموزشی آن به‌طور آزمایشی برگزار شد اما به‌ثمر نرسید.

مطالعه مقدماتی طرح جامع مطبوعات انجام شد و قرار بود که از سال دیگر کار جدی آغاز شود اما...

تقویت منابع خبری را قول دادیم و توانستیم به‌طور آزمایشی شبکه اینترنت را برای روزنامه‌های کثیرالانتشار راه‌اندازی کنیم و در حال تدوین مقررات استفاده از آن بودیم که این پیشامد رخ داد و باز هم نشد.

15ساعت نوار آموزشی ویدئویی روزنامه‌نگاری از یک مؤسسه معتبر بین‌المللی خریداری و ترجمه شد. در حال تکثیر بودیم که...

درصدد کمک به شکل‌گیری بنگاه‌های مطبوعاتی بودیم و قرار بود سال آینده بخشی از یارانه مطبوعات به این مهم اختصاص یابد که نشد.

می‌خواستیم درخواست‌های متقاضیان نشریات را مطابق با قانون مطبوعات سه‌ماهه رسیدگی کنیم که در 10ماه اول سرعت خوبی داشت اما در 4ماه اخیر این حرکت کند شد و به‌قول ظریفی در این 2ماه عملکرد هیأت نظارت منفی یک بود چراکه 2نشریه را لغو امتیاز کرد و به یک نشریه مجوز داد...

مایل نبودیم که هیأت نظارت حکم قتل مطبوعات را صادر کند. من به‌عنوان یک شهروند، یک خبرنگار و یک مطبوعاتی و نیز کسی که مدتی مسئول معاونت مطبوعاتی بوده همواره نگران مرگ مطبوعات بوده‌ام و هرگز نمی‌توانستم به مرگ مطبوعات به‌دست خودمان رضایت دهم.

من با بسته‌شدن هر نشریه‌ای متعلق به هر جناحی که باشد مخالفم مگر به حکم دقیق و بعد از اثبات دقیق جرم آن هم با تفسیر مضیق به‌ نفع متهم در دادگاه صالحه علنی و با حضور هیأت منصفه.

با وجود این من همچنان امیدوارم. امیدوارم به حرکت و شور و شوق ایجادشده. امیدوار به شور جوانان، بعد از دوم خرداد و افزایش تیراژ مطبوعات که مشخص شد اگر به مردم راست گفته شود مخاطب مطبوعات خواهند بود و این‌همه به ما امید می‌دهد. اما عذرخواهی می‌کنم از همه اهل مطبوعات، از خبرنگاران، مدیران، ارباب جراید، دست‌اندرکاران اجرایی و تمامی اعضای این خانواده به‌خاطر آنکه نتوانستیم آنگونه که شایسته ایشان است خدمت کنیم و تشکر ویژه از همکاران مطبوعاتی که مخالف دیدگاه‌های من هستند که مددکار بزرگی برای من و همکاران در این دوره بودند و مانع خودرأیی و استبداد ما شدند به‌ویژه در روزهای اخیر که شفاف‌تر صحبت کردند. در پایان اشاره می‌کنم به نخستین‌باری که به کمیسیون ارشاد مجلس رفتم. در آنجا این را تعریف کردم که بر سردر خانقاه ابوالحسن خرقانی نوشته شده «هرکه از این در‌آید نانش دهید و از ایمانش نپرسید چه آن بنده که در درگاه خداوند به جان ارزد حتما بر خانقاه ابوالحسن به نان ارزد».

این خبر را به اشتراک بگذارید