داستانک
سر و صدا شدت گرفت. شاهد بعدی داشت از در دادگاه وارد میشد.
قاضی چکشش را روی میز کوبید و فریاد زد: «نظم دادگاه را رعایت کنید.»
همه چشمها به تامی دوخته شده بود که حیرتزده و با دهان باز در جایگاه شهود نشسته بود.
حالا کاملا روشن بود چه کسی زنش را به قتل رسانده.
هیچکس.