آدم ربایی اشتباهی گروگان را تا یک قدمی مرگ برد
متهم مدعی است قصد داشته از فردی که مزاحم همسرش میشد زهر چشم بگیرد
مرد کینهجو نقشه ربودن مزاحم تلگرامیاش را کشید تا از او زهرچشم بگیرد اما به اشتباه فرد دیگری را ربود و او را تا پرتگاه مرگ پیش برد. به گزارش همشهری، مهدی جوان 30سالهای است که و با اجارهکردن خانهای قدیمی در جنوب تهران زندگی میکند. او چند روز قبل حدود ساعت 6صبح درحالی که خواب بود صدای زنگ خانهاش را شنید، از جایش پرید و به سمت آیفون رفت. وقتی گوشی را برداشت، مردی خودش را پستچی معرفی کرد و گفت که برای مهدی بستهای آورده است. پسر جوان درحالیکه هنوز خوابآلود بود به خیال اینکه قرار است بستهای تحویل بگیرد جلوی در رفت اما خبر نداشت که پستچی قلابی نقشه شومی برایش کشیده است.
5ساعت بعد
مهدی بیهوش روی تخت بیمارستان بود و وقتی تحت درمان قرار گرفت و چشمانش را باز کرد پلیس را بالای سرش دید. او درخصوص جزئیات بلایی که به سرش آمده بود گفت: وقتی مقابل در آمدم تا بسته را تحویل بگیرم با مرد ناشناسی روبهرو شدم که با دیدن من ناگهان به سمتم هجوم آورد. او با چاقو ضرباتی بهدست و سرم زد و مرا به زور سوار ماشین سمندش که مقابل در خانهام پارک بود کرد. فاصله خانهاش تا خانه من زیاد نبود و من درحالیکه زخمی بودم از پشت شیشه میدیدم که به سمت کدام خیابان رفت. مرد آدمربا وارد حیاط یک خانه قدیمی شد و مرا از ماشین بیرون آورد. او کشانکشان مرا به داخل خانهاش برد و در اتاقی زندانی کرد. واقعا انگیزهاش را نمیدانستم و فقط التماسش میکردم که مرا به بیمارستان ببرد. مرد گروگانگیر دست و پای مرا بست و دقایقی بعد زنی را که کمی بعد متوجه شدم همسرش است صدا زد و او وارد اتاق شد. مرد جوان رو کرد به سمت همسرش و فریاد زد: «ببین بالاخره پیدایش کردم و با خودم به خانه آوردم تا از او زهرچشم بگیرم؛ حتی او را زخمی هم کردم تا حساب کار دستش بیاید، حالا هم اگر مقابل تو شکنجه شود حواسش را جمع میکند تا دیگر مزاحم هیچ زنی نشود». بعد از گفتن این جمله، همسرش که حسابی تعجب کرده بود گفت که مرا اشتباه گرفته است. زن جوان میگفت پسر دیگری مزاحمش شده است و مرا به اشتباه زخمی کرده و با خود به خانه آورده است. مرد آدمربا وقتی متوجه این موضوع شد بهشدت ترسید، فورا مرا سوار ماشینش کرد و به بیمارستان رساند، اما کمی بعد فرار کرد.
دستگیری
بهدنبال اظهارات جوان مجروح، پروندهای در این خصوص تشکیل شد. بررسیها حکایت از آن داشت که اگر گروگان زخمی کمی دیرتر به بیمارستان میرسید قطعا بهخاطر خونریزی شدید جانش را از دست میداد. در ادامه، مرد زخمی پس از بهبودی به همراه کارآگاهان راهی محل زندگی متهم شد تا خانه وی را شناسایی کند. شاکی هنگام حادثه درحالیکه زخمی شده بود خیابان را بهخاطر سپرده بود، اما نمیدانست کدام کوچه است. تنها چیزی که به خاطرش مانده بود تصویر شیری بود که روی در خانه حکاکی شده بود. درنهایت همین سرنخ باعث شد تا مأموران خانه متهم را شناسایی کنند و او را به دام اندازند. مرد جوان که چارهای جز اقرار به آدمربایی و ضرب و جرح شاکی نداشت در بازجوییها گفت: «چند روز پیش متوجه شدم که همسرم بهشدت ناراحت و افسرده است. وقتی علت را از او پرسیدم گفت که شخصی مزاحمش شده است. او چندبار در خیابان سد راهش شده بود و علاوه بر این مدام در تلگرام برایش پیام میفرستاد. این را که شنیدم تصمیم گرفتم فرد مزاحم را پیدا کنم تا از او انتقام بگیرم. همسرم به من گفت که خانهاش در نزدیکی خانه ماست و در خانهای قدیمی زندگی میکند. این شد که صبح روز حادثه مقابل خانه او رفتم و خودم را پستچی جا زدم تا فرد مزاحم را به این بهانه جلوی در بکشانم و با خود به خانهام ببرم. وقتی شاکی در را باز کرد با چاقو زخمیاش کردم تا مقاومت نکند. با این کار تهدیدش کردم که سکوت کند و دادوفریاد راه نیندازد. به این ترتیب او را ربودم و به خانهام بردم اما بعد متوجه شدم که او را اشتباه گروگان گرفتهام. فردی که مزاحم همسرم میشد یکی از دوستان شاکی بود که به خانهاش رفتوآمد داشت. همسرم هم که دیده بود به آن خانه میرود تصور میکرد آنجا زندگی میکند.» مرد جوان پس از اعتراف به جرم خود، با دستور قاضی جنایی پایتخت روانه زندان شد.