لباس هنر و برازندگی
بابک بهاری/ شاعر و عکاس
در ترددهای روزانه، در سفر، در وطن و در هرکجا که باشید اشیای پیرامونتان را میبینید. اگر نگاه شما گذرا و بدون تفکر باشد، هیچ ارتباطی با آنها برقرار نمیشود اما با نگاه جوینده، کاونده و تحلیلگر کدامیک از این اشیا هست که بتوان بهسادگی از کنار آن گذشت؟ بهنظرم هیچیک. گاهی دخالتهای انسانی ترکیب و ترتیب طبیعی اشیا را بههم میریزد. گاهی چیزی از جایی آمده و ارتباط ارگانیک با محل فعلی ندارد اما در بیشتر مواقع ارتباط جاندار و با مفهومی در دوروبر ما حاکم است؛ ارتباطی که باید آنرا جدی گرفت. واقعا معتقدم هیچیک از چیزهایی که دوروبر ما هستند، بیارزش نیستند، فقط باید لباس هنر به تنشان پوشاند.
اینکه در دین ما اینهمه به پرهیز از اسراف سفارش شده و اینکه این روزها بازیافت به صنعتی مدرن، دقیق و بسیار فراگیر تبدیل شده است، ریشه در همین نگاه و تفکر دارد. به هر روی بازآفرینی هنری بازیافتها یا بهقولی حاضرآمادهها تلاشی است که پیش از من شروع شده و بعد از من هم ادامه خواهد یافت. پس من آن را مال خود نمیدانم بلکه کوشش میکنم - چه با نمایشگاهی که برپا کردهام، چه با فرمها و فعالیتهای هنری - توجه بیشتری را به آن جلب کنم؛ چراکه میدانم با چنین کاری جامعه دید بهتری نسبت به دوروبرش پیدا میکند و مصرف معقولتری خواهد داشت.
برای هنرمند بودن و خلق آثار هنری نیازی به وسایل گرانقیمت و پیشرفته نیست. بسیاری از اشیاء و وسایل دور و برمان حجم، ریخت و ظرفیت زیبا شدن و ایجاد زیبایی را دارند. از این رو نخستین شرط آفرینش هنری شناخت این زیباییها و ظرفیتهاست؛ چیزی که با دست یافتن به آن، به گنجینه بالقوهای از آفرینشهای هنری دست مییابیم.