شبنم سیدمجیدی
جنگ 5سال بود که تمامشده بود. کشور روی تولیدات داخلی تمرکز کرده بود. با این حال، کیفیت محصولات بعد از دوران جنگ همچنان روند سراشیبی را طی میکرد. هنوز استاندارد برای کالاهای تولیدی، اجباری نبود و اصلا یک استاندارد ملی وجود نداشت.
سال 1372بود و اجباری کردن استاندارد کالا برای برخی کالاهای اولویتدار، از سوی برخی مقامات مطرح شده بود. مسئولان در مؤسسه استاندارد در گفتوگو با جراید آن زمان میگفتند که امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی، پرسنل و بودجههای مورد نیاز هنوز تامین نیست. اگر این امکانات تامین شود حداقل برای محصولات حیاتی که ارتباط مستقیمی با ایمنی دارند، استاندارد اجباری باید انجام شود. تا این زمان و از ابتدای عمر مؤسسه استاندارد فقط 3هزارکالای بااستاندارد تدوین شده بود و انبوه کالاهای دیگر بدون استاندارد کیفی باقی مانده بودند.
شما درنظر بگیرید که برای یک پیکان به تنهایی باید 1800استاندارد تدوین میشد، چرا که 1800قطعه داشت، دیگر چه رسد به بقیه کالاها. همین بود که مؤسسه استاندارد برای تدوین استاندارد برای انبوه کالاها به مشکل خورده بود.
موضوع نبود استاندارد اجباری، تعداد اخبار از تعقیب قانونی تولیدکنندگان متخلف و لغو پروانههای فعالیت را بالا برده بود. برخی تیترها از این قرار بودند: عرضهکنندگان دیگهای زودپز غیراستاندارد تحت تعقیب قانونی قرار میگیرند. پروانه تولید 5شرکت تولیدکننده گاز مایع به حالت تعلیق درآمد. پرونده تولیدکننده ماکارونی غیراستاندارد به دادگاه ارسال شد. مدیرعامل یک شرکت صنعتی بهعلت تولید آبگرمکن گازی و نفتی روانه زندان شد. هشدار به استفادهکنندگان از ظروف تفلون غیراستاندارد... البته اینها تنها بخشی از این قبیل اخبار بود.
همین موضوع نبود استاندارد اجباری و کیفیت باعث شده بود خیلی از مردم به خرید کالای خارجی تمایل داشته باشند.
یک خانم خانهدار به خبرنگار روزنامه کیهان گفته بود: خرید پوشاک خارجی مقرونبهصرفهتر است؛ زیرا آنها به رنگآمیزی توجه میکنند، کیفیت کالایشان مطمئن است، عمرشان طولانی است. درصورتی که پوشاک ایرانی بعد از 2بار شستوشو آستینهایش کش میآید و از شکل و قواره اصلی خارج میشود. یکی دیگر گفته بود: کبریتهای ایرانی خوب نیستند. یکیشان روشن میشود، 2تاشان روشن نمیشود. از وسط نصف میشوند و... برای همین است که کبریت پاکستانی و روس بازار ما را پر کردهاند.
در کنار کیفیت، آن زمان مثل امروز خرید کالای خارجی منزلت اجتماعی داشت (شاید با شدت بیشتر).
خیلیها حتی پیش از آنکه نگاهی به سر و روی جنس بیندازند بهدنبال برچسب آن بودند. البته که اصطلاح برند آن زمانها مد نبود و همه به جایش از اصطلاح «مارک» استفاده میکردند. میگفتند پزی که یک نفر میتواند از مصرف یک کالا با مارک بیرون از مرزهای کشور بدهد قابلانکار نیست. و اینها درست در زمانی بود که کالاهای خارجی در مقایسه با کالاهای داخلی ارزان قیمتتر هم بودند.
حمایت از کالای داخلی و بالا بردن کیفیت کار در کارگاهها و کارخانهها، داشتن مدیران توانمند، تنظیم استاندارد برای کالاها، فرهنگ مصرف و شناخت مصرفکننده و... از موضوعات داغ آن روزها بود که تا امروز نیز با تفاوتهای جزئی ادامه دارد.
مارکبازهای سال 1372
نبود استاندارد اجباری باعث شده بود خیلی از مردم به خرید کالای خارجی تمایل داشته باشند
در همینه زمینه :