• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
یکشنبه 16 دی 1397
کد مطلب : 43606
+
-

ریزنویس

دغدغه‌های مردم در سال 72 نسبت به الان تفاوت چندانی نداشت

محمدتقی حاجی‌موسی

چه بهتر!

نمی‌دانیم الان هم چنین طرحی هست یا نه ولی در دهه70 طرحی برای معلمان بوده که 2سال به کشوری خارجی می‌رفتند تا در مدارس ایرانیان تدریس کنند؛ دوره‌ای که خیلی‌ها آرزوی رفتنش را داشتند و هرکاری می‌کردند تا نصیبشان شود. منتهی این وسط کسانی بودند که وقتی می‌رفتند پاگیر می‌شدند و دیگر برنمی‌گشتند. یکی از مخاطبان کیهان هم به‌همین مسئله واکنش نشان داده و پرسیده چرا معلمانی که چند سال پیش رفته بودند انگلستان هنوز برنگشته‌اند که اگر ما آن موقع بودیم پاسخش را می‌دادیم ولی هنوز هم دیر نشده. اول اینکه شما از کجا می‌دانید؟ شاید برگشته‌اند و شما نمی‌دانید. دوم اینکه اگر هم مانده‌اند دارند به فرزندان ما خدمت می‌کنند و شوق خدمت نمی‌گذارد برگردند. سوم اینکه زندگی در انگلستان، آن هم اوایل دهه 90 میلادی خیلی سخت بوده و اینقدر باران می‌آمده همه نم می‌کشیدند. لذا این عزیزان داشتند در حق دیگران ایثار می‌کردند که یک وقت روماتیسم نگیرند. چهارمین مسئله این است که آن موقع جمعیت کشور در حال انفجار بوده. 4تا نان‌خور کمتر، بهتر! پنجم هم اینکه آن بنده خدا که رفته انگلیس اگر برگشته بود الان نهایتا با ماهی یک‌و 800بازنشسته شده بود. شما بودی چه‌کار می‌کردی؟

سحر، صندوق نازم

در دهه70 چون بانک خصوصی نبوده، افراد پولدار و عمدتا بازاری خودشان مؤسسه درست می‌کردند و به مردم سود می‌دادند. یکی از این مؤسسات مالی تضامنی اسمش سحر و الیکا بوده که اگر الان بود، باید به گشت ارشاد جواب پس می‌داد که خب به ما ربطی ندارد. این مؤسسه بعد از مدتی که سود مردم را داد، پول مردم را خورد و رفت پی کارش. ملت هم سفیل و سرگردان شدند که چه کنند که چون راه خاصی نداشتند صبر کردند.

خاطرات شمال...

ملت ما کلا ملت بانشاطی بوده و در شرایط سخت اقتصادی از خوشی‌های کوچکش نمی‌گذشته. به همین دلیل در 15شهریور سال72، پلیس راهنمایی و رانندگی اعلام کرده در 4روز تعطیلات آخر هفته که با ولادت پیامبر(ص) مصادف شده بوده 500هزار خودرو از طریق جاده چالوس به شمال کشور رفته‌اند. این یعنی برای ما فرقی نمی‌کرده اوضاع چطوری باشد و رسیدن به دریا هدف غایی همه ما بوده که هنوز هم ادامه پیدا کرده و این نشان می‌دهد آرمان‌های ما از هزاران سال پیش تا‌کنون تغییری پیدا نکرده است.

به چی افتخار می‌کردیم؟

ناآگاهی مردم در دهه‌های گذشته باعث شده گاهی یک اشتباه در حد یک اختراع جدی گرفته شود و به آن افتخار کنند. مثلا در هفته دولت یک چاه 164متری در محله اصفهانک تهران حفر  شده و مورد بهره‌برداری قرار گرفته تا برای 100هزار نفر آب تامین کنند. همین چاه‌های عمیق حالا بلای جان آب‌های زیرزمینی شده و باعث نشست زمین در نقاط مختلف شده؛ اشتباهی که قبلا به آن افتخار می‌شده ولی حالا کسی مسئولیتش را برعهده نمی‌گیرد.

اتوبوسی به نام اجل!

مرگ حق است و اتوبوس و سایر وسایل نقلیه فقط وسیله‌ای هستند تا ما و شما را به دیار باقی برسانند. فروردین72 یکی از همین ارابه‌های مرگ در میدان ولیعصر می‌خواست دور بزند که چون پدال گاز زیر پای راننده گیر کرد، با 3  اتوبوس دیگر برخورد کرد و بعد رفت تو صف مردمی که منتظر تاکسی بودند و ضمن کشتن بهنام 12ساله و برادرش بهروز، خاله‌اش را مصدوم کرد و خدا را شکر افتاد توی جوی آب وگرنه معلوم نبود اگر با همین سرعت خیابان ولیعصر را می‌رفت پایین تا میدان راه‌آهن چه می‌کرد و احتمالا بزرگ‌ترین نسل‌کشی اتوبوسی تاریخ را رقم می‌زد. این حادثه اما بعد از 25سال حاوی نکته‌هایی است؛ اینکه آن موقع اتوبوس‌ها یک نفر را می‌کشتند ولی الان توانسته‌اند 10نفر را بکشند. آن‌موقع اتوبوس‌ها قدیمی بودند، الان هم هستند. آن‌موقع کسی توبیخ نشد و عذرخواهی نکرد، الان هم اتفاق خاصی نیفتاد و بعضی نکات دیگر که در نوبت بعد به آن اشاره می‌کنیم.

چرا ما رو تو این موقعیت می‌ذارین؟

این چیزهایی که برای ما خاطره است ممکن است برای شما جوک باشد ولی خب در واقعیت نمی‌شود دست برد و باید گفت. یکی از این واقعیت‌ها پیام یکی از مخاطبان به روزنامه کیهان درباره این بوده که چرا برنامه‌های پربیننده را همزمان از تلویزیون پخش می‌کنند؟ حالا البته شما فکر نکنید که آن موقع 40تا کانال بوده و همه فیلم و فوتبال و خندوانه داشته. کلا 2 تا کانال بود که روی هم 12ساعت برنامه به درد بخور نداشتند. این مخاطب عزیز نسبت به این شکایت داشته که چرا پخش روایت فتح و هانیکو همزمان است! یعنی این بنده خدا سر دوراهی مانده بوده که کدام را ببیند و در نهایت پیشنهاد داده تغییراتی در کنداکتور تلویزیون صورت گیرد. هر چند به‌نظر ما ایشان خودش باید سلیقه‌اش را تغییر می‌داده یا اینکه صبر می‌کرده بعدا هانیکو را از شبکه تماشا نگاه می‌کرده. چه عجله‌ای داشته؟

وقتی از کره شامپو گرفتند

قبلش را نمی‌دانیم یا لااقل ما ندیده‌ایم ولی از سال72 تبلیغات فروش شامپوهای گیاهی به‌وفور در روزنامه‌ها به چشم می‌خورد و بعدا این تبلیغات به تلویزیون هم راه پیداکرد. تبلیغات متعلق به شرکتی است که هنوز هم روی تولید همان محصولات تأکید دارد هر چند رقبایی نیز پیدا کرده که از در و دیوار شامپو درست می‌کنند. در اوایل دهه70 اما صنعتگران ایرانی فقط بابونه و سدر را می‌شناختند و کشف سیر، هسته انار، بادام و... متعلق به سال‌های اخیر است.

این خبر را به اشتراک بگذارید