• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
یکشنبه 16 دی 1397
کد مطلب : 43597
+
-

از سوی نمایندگان مجلس قانون تنظیم خانواده تصویب شد

فرزند کمتر، زندگی بهتر!

فرزند کمتر، زندگی بهتر!

ولی خلیلی؛ خبرنگار


«شنیده شده یکی از نهادهای امنیتی کشور با همکاری دستگاه قضایی تعدادی از عناصر نفوذی در حوزه کنترل جمعیت را بازداشت کرده است. این افراد با اقدامات شبکه‌ای خود، در پوشش فعالیت‌های علمی، اقدام به نفوذ در دستگاه‌های مختلف حاکمیتی و مانع‌آفرینی در برابر اجرای صحیح سیاست‌های کلی نظام در زمینه جمعیت کرده‌‌اند. خبرنگار ما مطلع شد، «م.ب» که مدت‌ها تحت عنوان پژوهشگر فعالیت می‌کرده و دوتابعیتی نیز است، بازداشت شده و برخی افراد نیز چندین مرتبه احضار شده‌اند.»؛ خبرگزاری فارس 6آذر با انتشار این خبر نوشت: «نفوذی‌های کنترل جمعیت» در برخی نهادها مانند وزارت علوم، وزارت بهداشت، مرکز پژوهش‌های مجلس، سازمان برنامه و بودجه، مرکز آمار، مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری و... به‌دنبال ایجاد مانع برای تحقق صحیح سیاست‌های کلی نظام برای رشد جمعیت بودند. اما این «سیاست‌ها» که خبرگزاری فارس از آن نام می‌برد، عجیب در ایران چرخ می‌خورد و گاهی آن‌قدر تغییر می‌کند که اصلا نمی‌توان حتی تصورش را هم کرد؛ مثلا همین آقای «ب.م» که خبرگزاری فارس از دستگیری او به‌خاطر «مانع‌تراشی برای افزایش جمعیت» در کشور خبرداده (که البته مشخص نیست با چه روشی این کار را انجام می‌داده است)، 25سال پیش (سال 1372زمان تصویب قانون تنظیم خانواده) توانست نشان درجه یک عالی کشور را از دست رئیس‌جمهور دریافت کند و حتی به قهرمان ملی تبدیل شود؛ روزگاری که یکی از شعارهای اصلی اجتماعی کشور این بود: «فرزند کمتر، زندگی بهتر». 

 با ورق زدن صفحات روزنامه‌ها در طول سالیان گذشته دولتمردان یک سال‌هایی (اواخر دهه 50 تا نیمه دهه60) خبر از تشویق مردم به بچه‌دار شدن و حتی واگذاری «زمین شهری» به والدینی که فرزندان زیادی به دنیا می‌آوردند، می‌دادند و مدتی بعد (اواخر دهه 60 تا نیمه دهه70) فرزند چهارم را لکه سیاهی در زندگی می‌پنداشتند که حتی کوپن گوشت، روغن، شکر و... هم شامل حالش نمی‌شد؛ سیاست‌هایی که البته در سال‌های گذشته کاملا تغییر کرده است و هدفگذاری آن حالا «فرزند بیشتر، زندگی بهتر» و «فرزند بیشتر، زندگی شادتر» شده و تاجایی پیش رفته است که مسئولان اعلام می‌کنند با «یک گل بهار نمی‌شود» و حتی در طرح تحول سلامت هم بودجه‌هایی را برای رشد جمعیت اختصاص می‌دهند. اما در دهه 70 و به‌خصوص با تصویب قانون «تنظیم خانواده» در تاریخ 26اردیبهشت 1372، بچه کمتر داشتن ارزش بود و مراکز بهداشت، به‌خصوص در حاشیه‌های شهرها، روستاها و مناطق محروم تلاش گسترده‌ای کردند که افراد را به «جلوگیری» از بچه‌دار شدن تشویق و ترغیب کنند و البته هم موفقیتی جهانی به‌دست آوردند، به‌گونه‌ای که ایران به کشوری بدل شد که «سریع‌ترین نرخ کاهش جمعیت» در جهان را داراست. سیاستگذاری‌های گسترده کنترل جمعیت در دهه 70 باعث شد که نرخ باروری و تولد از 4/6 در سال  1365(که می‌توانست جمعیت ایران را هر 15سال به دوبرابر تبدیل کند) به 5/2 در سال 1375و 8/1 در سال 1385 برسد. 

سیاست‌های کنترل جمعیت در ایران در واقع از سال 1368و با تصویب برنامه‌ای با عنوان تنظیم خانواده از سوی دولت و ابلاغ آن به دستگاه‌های مختلف شروع شد و در سال 1369 شورایی به نام «شورای تحدید موالید» به ریاست وزیر بهداشت وقت تشکیل شد و یک سال بعد در سال 1370 هم اداره کل جمعیت و تنظیم خانواده در این وزارتخانه شروع به‌کار کرد؛ همه این اتفاقات را می‌توان مقدمه تصویب قانون تنظیم خانواده در سال 1372 دانست. در مصوبه مجلس در آن زمان که البته با تغییر سیاستگذاری‌های کشور روی کنترل جمعیت در سال‌های گذشته، به شکل کلی عوض شده است، برنامه‌های تشویقی و تنبیهی برای کنترل جمعیت پیش‌بینی شد؛ از جمله عدم‌پرداخت حق عائله ‌مندی به فرزندان چهارم به بعد هرخانواده، آموزش و ترویج روش‌های مختلف پیشگیری از بارداری، توزیع رایگان قرص ضد‌بارداری در روستاها، وازتکومی رایگان و... . در آن زمان حتی کمیته امداد اعلام کرده بود خانواده‌های کم‌بضاعت دارای 3فرزند را در شرایطی تحت پوشش خود قرار می‌دهد که مرد یا زن خانواده اقدام به وازکتومی یا توبکتومی کنند و مدارکی از سوی وزارت بهداشت ارائه دهند. 

سیدعلیرضا مرندی -وزیر بهداشت وقت- که یکی از اصلی‌ترین متولیان سیاست و قانون کنترل جمعیت در دهه 70 است، سال 93 و در اوج چرخش سیاست‌های کنترل جمعیت به سمت افزایش جمعیت، در گفت‌وگو با ایسنا درباره چرایی اجرای سیاست کنترل جمعیت گفته است: «با افزایش جمعیت دیدم نه می‌توان به مردم نان و غذا داد و نه می‌توان در آموزش، بهداشت و... ارائه خدمت کرد. درنهایت به فکر راه‌چاره افتادم. در آن زمان از عهده ارائه خدمات با این رشد جمعیت برنمی‌آمدیم. مدارس یک‌شیفته ما دوشیفته و سه‌شیفته و بیشتر شد، فرزند ما که برای ادامه تحصیل به مدرسه می‌رفت امکان داشت به تحصیلاتش لطمه وارد شود، معلم باید چند شیفت آموزش می‌داد، به جای اینکه یک دوره را پوشش دهد؛ در نتیجه معلم فرسوده می‌شد و دانش‌آموز زمان کمتری برای درس می‌گذاشت. آموزش عالی ما در آن زمان گسترشی پیدا نمی‌کرد، تغذیه افراد کوپنی بود و مسئله اشتغال افراد وجود داشت. وقتی جوانان ما نمی‌توانستند شغل داشته باشند طبیعتا وقتی جمعیت دوبرابر می‌شد این امکان سخت‌تر می‌شد، درحالی‌که مملکت در حال جنگ هم بود. وزیر برنامه و بودجه دولت وقت در آن زمان اذعان داشت که از عهده هزینه‌های جمعیت برنخواهد آمد. در آن زمان نگرانی در مورد این مسائل برایم احساس مسئولیت ایجاد می‌کرد، این نگرانی را در دولت مطرح کردم. با یک‌یک سران 3قوه بحث کردم، با آقای منتظری صحبت کردم و به‌عبارتی با هر کسی که می‌توانست در این کار نقش داشته باشد صحبت کردم. در نهایت خدمت حضرت امام (ره) از نگرانی‌های خود نوشتم و حضرت امام‌ (ره) پاسخ دادند که مطلب مهمی است و باید در رسانه‌ها و دانشگاه‌ها مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد. این امر با مجوز حضرت امام (ره) بود. الان سؤال این است که اگر طرح سیاست‌های کنترلی بد بود چرا دولت تصویب کرد؟ اگر بد بود چرا مورد تصویب مجلس قرار گرفت؟ الان ما بعد از 30سال روی آن بحث می‌کنیم».

این خبر را به اشتراک بگذارید