متهمان پس از سرقت گوشیهای آیفون از شهروندان تهرانی، آنها را برای فروش به افغانستان میفرستادند
سفر از افغانستان به ایران برای سرقت آیفون
سعید کابلی و مهدی افغان، 2سارق حرفهای هستند که با پرداخت پول به قاچاقچیان انسان، خود را به خاک ایران رساندند تا با انجام سرقتهای سریالی، جیبهایشان را پر از پول کنند. هدف آنها سرقت و خرید گوشی مسروقه آیفون بود تا از طریق رابطان خود گوشیها را به افغانستان بفرستند و در آنجا بفروشند. به گزارش همشهری، چند روز قبل اهالی خیابانی در جنوب تهران صدای فریادهای پسری جوان را شنیدند که از مردم درخواست کمک میکرد. سروصورت پسرجوان خونآلود بود و نشان میداد که بهشدت شکنجه شده است. جوان مجروح میگفت 2جوان افغان او را در دخمهای زندانی کرده و با کابل کتکش زدهاند و در نهایت او موفق به فرار شده است.
وقتی مأموران پلیس رسیدند، جوان مجروح گفت: من هرازگاهی شیشه مصرف میکنم و برای اینکه کسی نفهمد، برای مصرف شیشه به پاتوق یک جوان افغان به نام سعید کابلی میرفتم. او از معتادانی که جا و مکان نداشتند، پول میگرفت و اجازه میداد در آنجا مواد مصرف کنند. در پاتوق سعید کابلی دختری 16ساله را دیدم که از خانهشان در شهرستان فرار کرده و به تهران آمده و چون جا و مکانی نداشت، در پاتوق جوان افغان زندگی میکرد. من با دیدن دختر نوجوان تصمیم گرفتم او را از آن خانه نجات دهم اما سعید کابلی و همدستانش متوجه شدند و مرا در اتاقی زندانی کردند و حسابی کتک زدند تا اینکه موفق به فرار شدم.
راز سرقتهای سریالی
پس از گفتههای این جوان زخمی، مأموران پلیس وارد پاتوق مرموز شدند و سعید کابلی و همدستش معروف به مهدی افغان را دستگیر کردند. علاوه بر این، در بازرسی مخفیگاه آنها چندین گوشی موبایل آیفون کشف شد که نشان میداد سرقتی است. به این ترتیب راز سرقتهای سریالی این 2جوان افغان فاش شد و آنها در بازجوییها به سرقت گوشیهای موبایل اعتراف کردند. متهمان در ادامه برای تحقیق به شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند و اعتراف کردند که بهصورت قاچاقی از افغانستان به ایران آمده بودند تا دست به سرقت گوشیهای آیفون بزنند. آنها با دستور قاضی بهشتی در اختیار مأموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
مشتریانم عاشق آیفون هستند
سعید کابلی طراح نقشه سرقت است. او زمانی که در شهر کابل افغانستان بود، سناریوی دزدی در تهران را طراحی کرد و بعد از چند روز با همدستش راهی تهران شد. او اعتراف کرد که از 8 ماه قبل سرقتها را در تهران شروع کردهاند و تعداد آنها را بهخاطر ندارد. گفتوگو با او را بخوانید.
از چه زمانی به تهران آمدید؟
حدود یک سال و نیم پیش با مشقت فراوان خودمان را به تهران رساندیم. مقداری پول به قاچاقچیان انسان پرداخت کردیم و ما را از مرز عبور دادند. پس از آن 16ساعت در صندوق عقب ماشین بودیم تا به تهران رسیدیم. اما سرقتها را از 8 ماه قبل شروع کردیم.
چگونه سر از آن خانه که تبدیل به پاتوق معتادان شده بود، درآوردید؟
ما خانه متروکهای در خاوران پیدا کردیم که خودمان پول زیادی برای بازسازیاش خرج کردیم. نمیدانم خانه متعلق به چهکسی است اما از همسایهها شنیدم که صاحبش سالها قبل از ایران فرار کرده و رفته است. ما هم آنجا را تصاحب کردیم. بعد از آن تصمیم گرفتیم برای خودمان کاسبی راه بیندازیم. از افرادی که معتاد بودند، پول میگرفتیم و اجازه میدادیم در پاتوق ما مواد مصرف کنند. البته اگر جا و مکان نداشتند، برای اقامت هم از آنها پول میگرفتیم.
اگر از این راه پول درمیآوردید چرا نقشه سرقت کشیدید؟
نقشهمان از همان اول همین بود. بههمراه مهدی در خیابانها پرسه میزدیم و افرادی که در خیابان مشغول صحبت با گوشی آیفون بودند، شناسایی میکردیم و گوشیشان را میقاپیدیم.
چرا فقط آیفون؟
چون گوشی آیفون در افغانستان مشتریهای زیادی دارد. افغانها عاشق گوشی آیفون هستند. گوشیها را پس از سرقت به رابطمان که افغان بود، میدادیم و او قاچاقی خودش را به افغانستان میرساند و در آنجا با قیمت بالایی میفروخت.
چند مورد سرقت انجام دادید؟
باور کنید دقیق خاطرم نیست چون هم خودمان سرقت میکردیم و هم از سارقان معتاد آیفونهای سرقتی میخریدیم و در ازای آن به آنها مواد یا جای خواب میدادیم.
ماجرای شکنجهدادن جوان ایرانی چه بود؟
او باید شکنجه میشد، چون میخواست دختری را که به او پناه داده بودم، فراری دهد. آنها میخواستند با سرقت پولهای من با هم فرار کنند. آن دختر از خانه فرار کرده بود و جایی را نداشت. به او پول و جای خواب دادم. اگر بیرون میماند، قطعا کشته میشد، اما قصد خیانت داشت.
آن دختر حالا کجاست؟
انداختمش بیرون. نمیدانم کجا رفته.