فریاد خواهد زد
سحر سخایی| نویسنده و آهنگساز
موسیقی، گرچه بهدلیل خوابی طولانی و به اجبار-حالا میتوان با اطمینان گفت- هرگز به شکوه پیشین خود یا دستکم سرعت رشد گذشته خود بازنخواهد گشت، اما دستکم با حضور سیدمحمد خاتمی در وزارت فرهنگ و ارشاد تا سال۱۳۷۱، موسیقی آرام آرام تن زخمی خود را نوازش میکند و دردها را التیام میبخشد.
گرچه در تمام این سالها جریانِ پیوستهای نیست که موسیقی را پیش ببرد، اما مثل همیشه تاریخ هنر ایران را تکستارههایش میسازند؛ تکستارههایی که در سال۱۳۶۹ نیز میدرخشند؛ نهتنها درون مرزهای آرامگرفته وطن که حتی فرسنگها دورتر از آن.
«نوبانگ کهن» آلبومیاست حاصل ذوق خسرو سلطانی با همکاری حسین علیزاده بهعنوان سرپرست و گروه همآوایان. این آلبوم بدون آنکه بخواهم وارد ویژگیهایش به لحاظ موسیقایی شوم، یک اتفاق تازه است. خسرو سلطانی گرچه بعدها فعالیت در خارج از ایران را به ادامه کار در داخل ترجیح میدهد، اما این آلبوم بهخصوص بهدلیل تمام بدعتها و نوازندگی فوقالعاده سلطانی نقشی اساسی در تاریخ موسیقی معاصر ما دارد.
از سوی دیگر موسیقی ایرانی در جای دیگری پیچ میخورد؛ پیچی معنادار و مؤثر که به نام محمدرضا شجریان مزین است. گمان میکنم نباید فرصت محدود نوشتن از موسیقی و روح زمانه را به تمجید از صدای مردی بگذرانم که هنرش روشنتر از روز است. گرچه مطلقدیدن هر انسانی بیاستثنا راه به بیراهه میبرد و باید شجریان را در بسترهایی گوناگون کاشت و نگاه کرد، اما او خواننده تواناییاست که تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم کرده است. این خواننده توانا در پیچشی عجیب در انتهای دهه 60 یعنی همین سال ۱۳۶۹ تا نزدیک به 6سال بعد، از یارانِ قدیمترش کمی دور میشود و با تشکیل گروه آوا به همکاری با نوازندگان گوناگونی روی میآورد. در این همکاریهای جدید بیشک یک وجه اشتراک هست: شجریان کم و بیش با فاصله ـ به لحاظ موسیقی ـ از همکاران تازهاش ایستاده است. در همین گیرودار است که پرویز مشکاتیان به همکاری با ایرج بسطامی روی میآورد و حسین علیزاده آوای مهر را در سوگ زلزلهزدگان رودبار منتشر میکند.
موسیقی در ایران دارد آرام آرام دوباره برمیخیزد. دوباره میسازندش این وطنِ را.
بسیار دورتر از تهران، یکی از ماندگارترین خوانندگانِ مرد موسیقی مردمپسند، آلبوم «خلیج» را منتشر میکند. این آلبوم در واقع اعلام دورانِ تازهای از فعالیت جدی موسیقیدان مردمپسند خارج از ایران است. آن تب تند موسیقی شاد، آرامآرام فرو مینشیند و چهرههای قدیمیترِ این موسیقی پس از کوچ، دورانِ ثبات و ازسرگیری فعالیتهای خود را تجربه میکنند.
قطعات آلبوم خلیج هنوز هم بعد از 30سال جزو محبوبترین ترانههای این خواننده است: کلبه من، مداد رنگی، هزارویک شب و البته شکار. پیش از آنکه با هم تکهای از شعر خلیج را دوباره بخوانیم بازگردیم به نوروز همین سال.
از هیوستن تا رودبار
عبدالرضا نعمتاللهی،روزنامه نگار
درست آخرین شب بهار سال 1369 بود. جامجهانی 1990 ایتالیا داشت برگزار میشد. رودبار لرزید و شهرها و روستاهایش ویران شد. اسپانیا بلژیک را 2بر یک برد! 35هزار نفر کشته شدند. دهها هزار خانه خراب شد و هزاران نفر زیر آوار ماندند. فاجعه رودبار آنقدر بزرگ بود که تا یک دهه بعد بازسازیاش ادامه داشت. اینجا مدرسهای در رحمتآباد است؛ روستای کوچکی در 13کیلومتری رودبار. ایرانیان مقیم هیوستن آمریکا کمک کردهاند و مدرسهای برای روستا ساختهاند.