• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
سه شنبه 11 دی 1397
کد مطلب : 43037
+
-

تیپ و لباس غالب در سال 69 چه نوع لباسی بود؟

ای باد کاذب سرشانه‌ها ‌ای اِپُل

نگار حسینخانی

کله‌های کوچک و سرشانه‌های بزرگ، کله‌های بزرگ و سرشانه‌های بزرگ، کله‌های بزرگ‌تر از سرشانه؛ اینها همه چند فریم از تیپ زنان در سال69 است؛ آن‌قدر نزدیک به سال70 که چند سال‌اول این دهه را سال‌های اپل(epol) و فکل(fokol) بخوانند. تازه از جنگ درآمده بودیم و انگار همه‌‌چیز در خواب عمیقی فرو رفته باشد، شادی‌هایمان خاک گرفته بود و کمتر به این فکر می‌کردیم چه بپوشیم. شاید سرخوشی انتخاب لباس و بهتربودن برایمان بی‌معنا شده بود که زنان و مردان به ‌فکر پوش‌دادن همه‌‌چیزهایی که تا آن روز پفش خوابیده و از تازگی درآمده بود، افتادند؛ از فکل تا مانتو و لباس‌ها. هر آنچه از آن سال‌ها به‌خاطر می‌آید، در بادی کاذب فرو رفته و شمایل پف‌کرده‌ای به‌خود گرفته است. اپل، مقنعه چانه‌دار، فکل، شلوار پیله‌دار و... همچنان برایمان تصویری از دهه60 است؛ دهه سرخوشی‌های گذرا. با پیروزی انقلاب، و عقب‌گرد مد، فرهنگ پوشش ایرانیان هم دچار تحول شد. میل به ساده‌زیستی، جنگ تحمیلی هشت ساله و... باعث شد مد در دهه60 به حاشیه برود. لباس مردان به شلوارهای پارچه‌ای گشاد و پیراهن‌های ساده تغییر کرد و لباس رسمی کت و شلوار ساده شد. ریش و سبیل یا سبیل تک هم آرایش معمول صورت مردان بود اما کمی که گذشت، مددوستان معدود آن دوره، تحت‌تأثیر فیلم‌های قاچاق هندی و هالیوودی به سر و وضع‌شان رسیدند. مانتوهای آن سال‌ها رنگ‌های تیره‌ای داشتند و شادترین رنگ‌شان کرم بود. این مانتوها همگی گشاد دوخته می‌شدند و اپل‌های بزرگی داشتند. یکی از کالاهای مصرفی آن دوران اپل بود و خرازی‌ها سایزهای مختلف آن را به مشتری‌هایشان می‌فروختند. اپل‌هایی که بارها شسته شده و از بین رفته بود، باید جایشان را به اپل‌های تازه و چاق‌تر می‌دادند. همین شق و رق‌کردن لباس با اپل باعث شده بود مانتوهای سال‌های 69 و 70 شباهت زیادی به بارانی داشته باشند.

نیمه اول دهه70 بود که مانتوهای خفاشی به بازار آمد؛ مانتوهایی که در صنعت مد، نوعی نوآوری به‌حساب می‌آمدند. البته الان هم مانتوهایی به این شکل وجود دارند که نام پانجو به‌خود گرفته‌اند و در نگاه اول شباهت زیادی به هم دارند اما مانتوهای خفاشی قدیمی، آستین‌های یال مانندی داشتند که در زمان خودشان با استقبال قشر مرفه به‌خصوص بازیگران روبه‌رو شدند. قشر متوسط به پایین در آن زمان هم همان مدل‌های قدیمی را استفاده می‌کردند. تنوع در روسری و مانتو، اتفاق مهم لباس زنانه ایرانی در دهه70 بود. در این دهه، سبیل همچنان نماد مردانه به‌حساب می‌آمد که البته خیلی هم دوام نیاورد.

آغاز جولان پاساژ‌سازها

سمیرا رحیمی

«پاساژ، گذرگاهی برای کسب درآمد‌های کلان، پاساژ مجتمعی از آهن و آجر با آخرین سبک معماری غربی که ورودی آن فقط روی کالاهای مصرفی گشوده می‌شود. پاساژ دالانی است که انتهای آن به سود‌های باد‌آورده نجومی منتهی می‌شود.»؛ این چند جمله چکیده تصور و باوری است که به درست یا غلط، درباره پدیده پاساژ و پاساژسازی در سال1369 در کشور وجود داشت.

وقتی پاساژ‌سازی ممنوع بود و نبود

اگرچه صدور دستور ممنوعیت ساخت‌وساز پاساژها و مراکز خرید لوکس در سمینار شهرداران سراسر کشور که در سال1363 در مشهد برگزار شد، تا حدی دست‌اندازهایی را در مسیر اوج گرفتن روند این دست از ساخت و سازهای مدرن به‌وجود آورد؛ اما به نقل از گزارش‌های مسلسل‌وار اردیبهشت‌ماه سال69 روزنامه کیهان که با دقتی وسواس‌گونه روند رشد ساخت‌و‌ساز پاساژ‌ها در شهرهایی مانند تهران، تبریز، ارومیه و مشهد را- بدون کوچک‌ترین اشاره‌ای به هویت دقیق افرادی که سردمداران این پدیده بودند- به باد انتقاد گرفته‌بود؛ سود این‌کار به اندازه‌ای بالا بوده‌است که افراد حاضر بودند به قیمت پرداخت جریمه‌های سنگین یا با استفاده از ترفند‌های مختلفی مانند استفاده از مجوز‌هایی که تاریخشان مربوط به قبل از دستور ممنوعیت ساخت پاساژ بود، دست به احداث مراکز تجاری اینچنینی بزنند.

گفته می‌شود سابقه احداث پاساژ در ایران به دهه40 بازمی‌گردد. احداث پاساژ منصور که امروز با نام کویتی‌ها شناخته می‌شود، در سال‌های 49 تا 50شمسی یکی از چشمگیرترین اقداماتی بود که در زمینه پاساژسازی در آن دوران رخ داد؛ مرکز خریدی سابقا مجلل که از عطرهای خارجی گرفته تا انواع لوازم الکترونیکی ژاپنی در مغازه‌های آن در اختیار خریدارانی از قشر خاص جامعه قرار می‌گرفت.

برهم‌خوردن سازوکار بازار و بازارچه‌های سنتی و از رونق افتادن کسب و کار بازاری‌ها، رواج دلالی و قاچاق کالا، از کنترل خارج شدن نرخ کالاهای مصرفی، بالارفتن بی‌حساب وکتاب قیمت اجاره‌بها و سرقفلی مغازه‌ها، تبدیل فضاهای آموزشی و غیرتجاری به فضاهای تجاری بدون جایگزین کردن فضایی دیگر با کاربری قبلی، تبدیل مصرف‌گرایی و پاساژ‌گردی به الگوی رفتاری خانواده‌ها، تخریب اقتصاد روستایی در شهرهای کوچک‌تر و دامن زدن به تورم در شرایطی که کشور با کمبود کالاهای مصرفی مواجه بود ازجمله انتقاداتی است که در آن دوران به پدیده پاساژ‌سازی وارد می‌شد.

اما شاید مهم‌ترین نقد مطرح آن‌دوران بی‌توجهی به موانع موجود بر سر راه تولید، و در نتیجه عدم‌جذابیت بخش تولید برای سرمایه‌داران بود که منجر به تغییر مسیر سرمایه‌های موجود از محل تولید به سوی بخش خدمات و رشد بیمارگونه خدمات و دلالی شده بود؛ نقدی که پس از گذشت 28سال از آن دوران و با توجه به ادامه ساخت‌و‌ساز‌های بی‌قاعده مراکز تجاری در شهرهای بزرگ طی سال‌های اخیر، همچنان وارد است.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :