گفتوگو با مدیر پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی
یوزها به خط پایان میرسند
اسدالله افلاکی:
شیر ایرانی و ببر مازندران- دوگونه حیاتوحش منحصربهفرد ایران- طیدهههای اخیر منقرض شدهاند و حالا نوبت به یوزپلنگ آسیایی رسیده است؛ گربهسانی که در گذشته زیستگاهش گستره وسیعی از آسیا را دربرمیگرفت اکنون زیستگاهش به سرزمین ایران محدود شده و از همین روست که این گربهسان زیبا، یوزایرانی عنوان گرفته است.
آنطور که مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست اعلام کردهاند جمعیت یوزها به کمتر از 50قلاده رسیده است؛ آمار نگرانکنندهای که نشان میدهد یوزها تنها چند گام تا انقراض فاصله دارند. با وجود این، عوامل تهدیدکننده یوزها ازجمله معدنکاری، احداث جاده، حضور دام و دامداران و بهویژه سگهای گله در زیستگاه یوزها، کاهش طعمه و تلفات جادهای همچنان به قوت خود باقی است و هنوز اقدام کارسازی برای رفع این عوامل صورت نگرفته است.
بر همین اساس است که تنها طی سالهای 80تا 96، 19یوز بر اثر تصادفات جادهای تلف شدهاند. اکنون پس از 16سالی که از آغاز بهکار پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی میگذرد حفاظت از یوزهای باقیمانده یکی از چالشهای بزرگ سازمان حفاظت محیطزیست است.
اینک باید منتظر ماند و دید آیا این سازمان توانایی حفاظت از یوز را دارد یا این گربهسان زیبا هم به سرنوشت غمانگیز شیر ایرانی و ببر مازندران مبتلا میشود؟ مهندس هومن جوکار که از سال2012 تا ژانویه 2018 مدیریت پروژه بینالمللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی را برعهده داشته است در آخرین روزهای مسئولیت خود در پارک پردیسان به پرسشهای همشهری درباره حفاظت از یوز پاسخ داد. او وضعیت یوزها را بسیار شکننده اعلام کرد و گفت: «برای انقراض یوزها نباید منتظر فجایع بزرگ باشیم. ممکن است منطقه به منطقه یوزها را از دست بدهیم».
پروژه بینالمللی یوزپلنگ آسیایی از چه زمانی آغاز به کار کرد؟
این پروژه از سال1380 (2001) با همکاری برنامه عمران سازمان ملل (یو ان دی پی) و سازمان حفاظت محیطزیست ایران با هدف حفاظت از آخرین بازماندههای یوزپلنگ آسیایی در دستور کار قرار گرفت و از آنجا که زیستگاه این گونه نادر حیاتوحش در سراسر آسیا به زیستگاههای ایران محدود شده بود برای دنیا اهمیت داشت که گونهای با این مشخصات، در این برهه از تاریخ حفظ شود.هنگام شروع پروژه، اطلاعات زیادی از یوزها در دست نبود و همه اطلاعات به این موضوع محدود میشد که یوزها ممکن است در برخی مناطق وجود داشته باشند. در آن زمان، جمعی از کارشناسان سازمان حفاظت محیطزیست و کارشناسان خارج از سازمان تلاش کردند که اهمیت حفاظت از یوز را در سطح بینالمللی مطرح کنند. اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (ای یو سی ان) هم نقش راهبری پروژه را برای جلب توجه جهانیان بر عهده گرفت؛ بدینترتیب پروژه یوز، کار خود را آغاز کرد و در سال نخست، از گروههای بینالمللی مبلغ750هزار دلار برای حفاظت از یوز جمعآوری شد تا پروژه، کار خود را در یک دوره 4ساله دنبال کند. طبعا در آن زمان فعالیتهای حفاظتی هم مبتنی بر دانش روز بود و این تصور وجود داشت که مهمترین معضل برای حفاظت از یوز، کمبود طعمه است؛ بنابراین تمام تلاشها روی حفاظت از طعمه یوزها متمرکز شد؛ درحالیکه امروز ممکن است این تصور وجود نداشته و راهکارها متفاوت باشد ولی این به معنای نفی عملکرد پروژه در آن زمان نیست.
دقیقا پروژه حفاظت از یوز در حفاظت از این گونه، چه نقشی داشت؟
مهمترین مسئولیت این پروژه، مشاورهدادن و ظرفیتسازی برای حفاظت از یوز تعریف شده و هیچگونه نقش عملیاتیای در سطح کشور در وظایف این پروژه وجود ندارد. این پروژه در واقع تعیین کرد که چه نیازهایی برای حفاظت از یوز وجود دارد و این نیازها را به سازمان حفاظت محیطزیست ارائه داد تا محیطزیست، آنها را تأمین کند. در آن زمان، فرض بر این بود که باید تعداد محیطبانان زیاد شود. راهحل منطقی و مورد تأیید متولیان پروژه این بود که سازمان باید برای حفاظت از یوز، محیطبان بگیرد اما این راهکار، عملی نشد؛ بنابراین پروژه در این زمینه اقدام کرد و 20محیطبان را به کار گرفت؛ درنتیجه حجم عمدهای از اعتبارات تخصیصیافته به پروژه صرف حقوق محیطبانان شد که تا 4سال هم این روند ادامه یافت. در آن زمان مسئولان «یو ان دی پی» از این موضوع ناراحت شدند و اعلام کردند که چرا اعتباراتی که باید صرف تامین فناوری برای حفاظت از یوزها شود، صرف استخدام محیطبان شده است.
نیروهای پروژه به چه شیوهای انتخاب شدند؟
نیروهای سازمان حفاظت محیط زیست در داخل پروژه حضور نداشتند و فقط مدیر پروژه که آنزمان در سازمان محیطزیست شاغل بود با دریافت حقوق از سازمان، برای فعالیت در پروژه ماموریت داشت. بقیه کارکنان پروژه هم متشکل از یک گروه کوچک سهچهارنفره بودند که با دریافت حقوق از پروژه، در یک دفتر کوچک که سازمان، تأمین کرده بود، مشغول به کار شدند. وقتی یواندیپی به پرداخت حقوق به محیطبانان از محل اعتبارات پروژه اعتراض کرد، این رویه متوقف شد و ما در آنزمان با راهکارهایی تلاش کردیم کاری کنیم که محیطبانانی که با پروژه همکاری میکردند، کارشان را به صورت قراردادی با سازمان ادامه دهند. نکته دیگر اینکه سازمان محیطزیست نیرویی در اختیار پروژه قرار نداد اما همه برنامههای پروژه توسط ادارات کل محیطزیست استانها و محیطبانان انجام شده و میشود.
طی 16سالی که از آغازبهکار پروژه میگذرد، مهمترین اقداماتی که انجام شده چه بوده است؟
این پروژه ابتدا برای 4سال با هدف ارائه پیشنهاد و ظرفیتسازی، فعالیت خود را آغاز کرد و بدیهیاست که هدف پروژهای با این تعریف، حفاظت یوز نبود. پروژه در پایان دوره 4ساله اول به این نتیجه رسید که بیشترین بودجه را صرف امکاناتی کرده که با ظرفیتسازی، نسبت نزدیکی نداشتهاند؛ همان مثال مشهور؛ یعنی به جای اینکه به سازمان محیطزیست ماهیگیری را آموزش بدهد، ماهی داده است.
در واقع مهلت 4ساله تمام شده بود اما مهمترین راهکار تعریفشده پروژه یعنی ظرفیتسازی به جایی نرسیده بود؛ به همین دلیل در پایان سال چهارم، فصل جدیدی تحت عنوان فاز دوم به تصویب رسید و پروژه تمدید شد تا کار اصلی پروژه دنبال شود؛ بر همین اساس در فاز دوم، مدیر پروژه تغییر کرد و ظرفیتسازیها و آموزش ـ ازجمله آگاهسازی و ارتقای دانش حاشیهنشینان زیستگاههای یوز ـ آغاز شد تا هم مردم و هم دامداران داخل زیستگاهها به امر حفاظت کمک کنند و دیگر شاهد کشتار یوزها نباشیم.
همزمان، ظرفیتسازی در جوامع مدنی و شهری هم آغاز شد و بسیاری از تشکلهای زیستمحیطی، فعالیتهای خودشان را با حفاظت از یوز آغاز کردند؛ به طوری که 4تشکلی که امروز هم در ارتباط با حفاظت از حیات وحش فعالیت میکنند، از دل همین پروژه بیرون آمد. نکته دیگر اینکه تغییر و تحول در مدیریت پروژه، سکته ایجاد کرد و بعد از سال چهارم فعالیت پروژه، محیطبانان هم دیگر انگیزهای برای ادامه کار نداشتند.
مسئله دیگری که اتفاق افتاد این بود که در اوایل فاز دوم، دولت احمدینژاد فعالیت خود را آغاز کرد، ایران تحریم شد و این تحریمها به پروژه ضربه زد؛ چون صندوق جهانی دیگر نتوانست کمک کند و هم بودجه پروژه که از طریق نهادهای بینالمللی تأمین میشد و هم اعتبارات داخلی بهشدت کاهش یافت. این روند باعث شد اقداماتی که در دستور کار سازمان محیطزیست بود بهدلیل کمبود اعتبار دچار ضعف شود؛ در نتیجه در چند سال اخیر نه چیزی به تجهیزات حفاظت از یوز اضافه شد و نه تعداد محیطبانان افزایش یافت؛ طوری که حفاظت از کل مناطق ازجمله زیستگاههای یوز هم کمتر شد.
حفاظت از یوزپلنگ با چه دشواریهایی مواجه است؟
این سؤال بسیار مهمیاست؛ چون این شبهه وجود دارد که چرا با انجام یکسری کارهای ساده، یوز را نجات نمیدهند! مشکلی که وجود دارد این است که یوزپلنگ با تمام گربهسانان جهان تفاوت دارد؛ از این جهت که این گربهسان از نظر تکاملی، یکی از ابتداییترین گونههای گربهسان جهان است. بعضی خصوصیات این گربه به سگسانان شبیه است؛ ازجمله اینکه یوز نمیتواند پنجههایش را مثل سایر گربهسانان جمع کند و از ناخنهایش برای شکار بهره ببرد.
یکی دیگر از مشکلات یوز، مکانسیم زادآوری این گونه است که مثل سایر گربهسانان در هر سال نمیتواند باروری داشته باشد و باروری این حیوان به طور نرمال، هر 2سال یک بار اتفاق میافتد؛ درحالی که یوزها 14سال عمر میکنند و این زمان بسیار اندکیاست زیرا یوزها از سن 2 تا 5/2سالگی وارد پروسه مادرشدن میشوند و به همین دلیل، رشد جمعیت آنها با کندی همراه است. گرفتاریهای جفتگیری یوز هم با سایر گربهسانان بسیار تفاوت دارد؛ بر این اساس، حفاظت از یوز بسیار پیچیده و دشوار است.
این مسئله مختص یوزپلنگ آسیایی هم نیست و شامل همه یوزها میشود. یوزها اکنون در سراسر جهان با مشکل مواجه هستند به طوری که در گزارش جهانی سال2017 اعلام شد که وضعیت یوزها در سراسر جهان از «در معرض خطر» به وضعیت «در خطر انقراض» تغییر کرده است؛ علتش هم همین مسائلیاست که به آنها اشاره شد.
برای نمونه، یوزپلنگ گستره خانگی بسیار وسیعی دارد و اگر سازمان محیطزیست با تمام بودجه و امکاناتش هم بخواهد یوز را حفظ کند، قادر به حفاظت از یوز نخواهد بود؛ چون یوز از قلمرو خودش خارج میشود. همین مشکلات سبب شده که شاهد تصادف یوزها در جادهها باشیم یا میبیینم که یوزها توسط سگهای گله کشته میشوند.
آیا تکثیر در اسارت، برای جلوگیری از انقراض یوزها مؤثر است؟
ما سراغ این راهکار نرفتیم چون بودجه اندکی داشتیم و تلاش پروژه هم حفاظت از یوزها در دل طبیعت بود و امید به حفاظت از یوز در طبیعت هم وجود داشت اما در دور دوم مدیریت خانم ابتکار اتفاقی افتاد که به طور ناخواسته ما را وارد فاز تکثیر در اسارت کرد.
در آن زمان، 2یوز در 2استان متفاوت ـ یکی در خراسان شمالی و دیگری در سمنان و پارک ملی توران ـ از 2متخلف کشف و ضبط شد؛ بنابراین از سازمان خواستیم با اضافهکردن بودجه، مجال تکثیر در اسارت را فراهم کند که خوشبختانه با این درخواست، موافقت کردند.
برای این کار برنامهای بر اساس استانداردهای جهانی، تهیه و طبق آن سایت نگهداری یوزها در پردیسان ایجاد شد. اکنون با ایجاد این سایت و با حوادث جدید (تولهیوزی که اخیرا در تهران کشف و به پردیسان منتقل شد) برای نگهداری از یوزها در اسارت، دیگر سردرگم نیستیم؛ زیرا حالا دیگر سایتی برای نگهداری یوزها وجود دارد.
در پی این اتفاقات، در گام نخست طی 5/2سال گذشته تلاش شد تا زادآوری به طور طبیعی در این سایت اتفاق بیفتد که موفق نبود اما در مرحله دوم که هماکنون در دست انجام است، انتقال اسپرم توسط متخصصان به تخمک ماده در دستور کار قرار گرفته که بهزودی یک گروه فرانسوی آن را عملی میکنند.
با وجود این، هیچ تضمینی برای موفقیت زادآوری در اسارت وجود ندارد. در دنیا هم نمونه موفقی از تکثیر یوز در اسارت، گزارش نشده است. به فرض اینکه ما موفق به تکثیر یوزها در اسارت هم بشویم باز هم نمونه موفقی از بازگرداندن یوز از اسارت به طبیعت پیدا نمیکنیم.
حداقل با دانش امروز، این کار، شدنی نیست. درعین حال، امروز به این نتیجه رسیدهایم که وضعیت یوزها در طبیعت بسیار متزلزل و شکننده است و به همین دلیل تکثیر در اسارت در حال انجام است.
مهمترین دستاورد پروژه حفاظت از یوز
جوکار: من فکر میکنم در شرایطی که طبیعت ما بهشدت رو به تخریب است، این پروژه طی 16سال توانسته مانع از تغییر و دخل و تصرف در مناطق حفاظتشدهای شود که زیستگاه یوزهاست؛ حداقل کاری که این پروژه انجام داده تثبیت وضعیت این مناطق بوده است.
اما اگر میخواهیم جمعیت یوزها حفظ شود باید حفاظت از 2 الی 3منطقهای که محل زادآوری یوزهاست فراتر از یک حفاظت ساده باشد. این مناطق حکم جواهر را دارد. دولت هم باید بودجه بدهد. پروژه حفاظت از یوز نباید لنگ 800میلیون تومان برای خرید آغل دام در یک زیستگاه باشد. زمانی میتوان به حفظ یوزها امیدوار شد که نگاه دولت به امر حفاظت از حیاتوحش و بهخصوص یوزها تغییر کند.