آتش تقیپور /بازیگر
تا همین چند دهه پیش، بهسختی میشد کسی را پیدا کرد که چند بار شغل عوض کرده باشد. آدمها بخشی از عمر خود را مشغول فراگیری یک حرفه میشدند و بخش دیگر را مشغول امرار معاش با آن. کسی که قصاب یا بقال بود با بد و خوب این شغل میساخت و به کم و زیادش راضی بود. بقیه اعم از بنا و رنگرز و آهنگر و نجار هم به این ترتیب. چنین روندی موجب میشد که یک شغل در یک خانواده نهادینه شود. صاحب یک صنعت، حرفهاش را بهعنوان میراثی گرانبها به فرزندانش میبخشید و چه بسیار کسانی که پدر در پدر به یک کار مشغول بودند. همین هم موجب شده بود صاحبان صنعت و حرفه هر کاری را به بهترین وجه ممکن انجام دهند. بناهای خشت و گلی آن دوران هنوز هم در بسیاری از مناطق برپاست. هنوز هم بر کرکره بسیاری از مغازهها قفلهای 70 سال و 80 سال پیش زده شده است. درها و پنجرههای چوبی قدیم هنوز هم در بعضی بناها سالمند. در روزگار ما اما چنین نیست. خیلیها امروز تاجرند، فردا فروشنده، پسفردا راننده و دو پسفردای دیگر صنعتگر و... .
چنین روندی خوب نیست. چون کسی که چنین است هرگز و در هیچ کاری مشخص نخواهد شد. وقتی هم تخصصی در کار نباشد هیچ کاری به خوبی انجام نمیشود. چه بسیار وسایلی که تعمیر میشوند و 2روز دیگر باز کار نمیکنند. چه بسیار خدماتی که ارائه میشود ولی به درد هیچ کس نمیخورد. ای کاش طوری میشد که همه ما جز درآمد به لذت کار کردن از روی تخصص هم پی ببریم. اگر چنین باشد همه وقت میگذارند و کاری را به بهترین وجه میآموزند و سپس به عالیترین شکل آموزشهای خود را بهکار میگیرند و از دردسرهای کارعوضکردن مداوم و هر روز بر سر کاری بودن نیز نجات مییابند.
پنج شنبه 6 دی 1397
کد مطلب :
42544
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/gPBr
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved