
درست به هدف

سعید مروتی| منتقد و روزنامه نگار
میان فیلمهای اکران شده در سال 63 هیچ فیلمی به اندازه «سناتور» نتوانست تماشاگرش را راضی از سالن سینما خارج کند؛ فیلمی مبتنی بر هیجان، حادثه و قهرمانپروری که در بستر داستانی متداول در سینمای پس از انقلاب (فساد سیستمی رژیم پهلوی) میتواند قهرمانی هدفمند به نام استوار حقگو را با بازی فرامرز قریبیان خلق کند. فیلم، داستان سادهاش را روان و بی دستانداز روایت میکند. استوار حقگو بعد از کشف مقدار زیادی هروئین در داخل یک کامیون متوجه شبکهای گسترده میشود که قاچاق سازمانیافته مواد مخدر را برعهده دارد. به سنت روز، سناتوری فاسد پشتپرده ماجرا قرار دارد. درحالی که نه اداره آگاهی علاقهای بهدنبال کردن پرونده نشان میدهد و نه شهربانی، استوار حقگو قیصروار به دنبال اجرای عدالت میرود. موفقیت سناتور در گیشه محصول تبعیت درست و متقاعدکننده از قواعد بازی است. این قهرمان عدالتخواه که مقابل سیستم فاسد میایستد برای تماشاگر آشناست و صباغزاده کارگردان و جیرانی فیلمنامهنویس موفق میشوند حس همذاتپنداری تماشاگر برای همراهی با قهرمان و مسیری که میپیماید را تا انتها حفظ کنند. اقتدار دوستداشتنی استوار حقگو با بازی فرامرز قریبیان و دوبله منوچهر اسماعیلی در میآید و کاراکتر علی (بیژن امکانیان) هم با تزلزل و دنیای رمانتیک و آسیبپذیرش، مکمل مناسبی برای شخصیت اصلی است. سناتور مجموعهای همگون و همسان و محصول گروهی است که تصور دقیق و روشنی از فیلمی که میسازند دارند و مثلا فیلمبرداری رضا بانکی در صحنههای اکشن همانقدر متناسب است که موسیقی مجید انتظامی. ایرج گلافشان هم با سالها تجربه در ساخت آنونس، گزینه مناسبی برای تدوین سناتور بهعنوان فیلمی با ضرباهنگ بالاست.
اینکه منتقدان در سال 63 تا توانستند از سناتور انتقاد کردند تعجبی نداشت. تیتر نقد منفی و بدون نام روزنامه کیهان نوع نگاه منتقدان دهه 60 به این نوع سینما را بهخوبی نشان میدهد: «فیلمی صددرصد تجاری». منتقدان نگران سوت و کفهای تماشاگران سناتور بودند و اینکه چرا فیلم در مقام اعتلای فرهنگی مخاطب برنمیآید. ورای این نگرانی سناتور در اکران اول تهران بالای 6میلیون و 500هزار تومان فروخت و تا سالها بهعنوان گزینه محبوب اکران شهرستان و اکرانهای مکرر سینماهای تهران، روی پرده میآمد و همچنان سود نصیب تهیهکننده زرنگی میکرد که با هوشیاری فیلم را قبل از اکران از سازندگانش خریده بود. داستان واگذاری سناتور از سوی صباغزاده، جیرانی، موسوی، قریبیان و امکانیان به مهدی احمدی بهاندازه خود فیلم، جذاب و دراماتیک است.
واگذاری فیلمی که تشخیص موفقیت تجاریاش اصلا کار دشواری نبوده، همانقدر عجیب است که رضایت شرکت معروف «گلبار» به استفاده از برندش بهعنوان توزیعکننده مواد مخدر در فیلم!