هی، پانکی!
درباره گروهی از جوانان که در دهه60 پانکیست دانسته میشدند
عیسی محمدی
طبیعی است که هر انسانی، نیاز به خوراک و پوشاک و سقفی برای استقرار و... دارد. اینها جزو بدیهیات است. اما وقتیکه بخشی از این رویکردهای بدیهی، رنگ مد و رنگ زمانه را بهخود میگیرند، کمی قصه عوض میشود. مثل اینکه شما قاعدتاً پوشاک را میپوشید که هم خودتان را از سرما و گرما و آسیبهای پوستی و امثالهم دور و هم تا حدودی شأن اجتماعی و فردی و خانوادگیتان را حفظ کنید. اما وقتیکه ماجرای مد و رنگ زمانه پررنگتر میشود، پوشش از اهداف اصلیاش دور میشود و دیگر آنوقت است که رفتارهایی گاه خندهدار و عجیب میبینیم. مثل اینکه عدهای دوست دارند پوششی خاص و رفتاری برخلاف جریان رودخانه داشته باشند و عدهای دیگر نیز سعی میکنند این گروه را کنترل و مدیریت کنند.
تقلید در دهه60
سالهای دهه 60 در ایران پر از اتفاقات فرهنگی و اجتماعی خاصی بود که در نقاط دیگر جهان نیز میافتادند. یکی از این اتفاقات، ظهور و بروز پانکیها بود. این ظهور و بروز، باعث شد تا عدهای نیز در ایران دهه60، اقدام به تقلید از این گروه کنند و فرهنگ و پوشش و گفتار و رفتار خاصی را در پیش بگیرند. با توجه به تقابل این تقلید با باورهای انقلابی، بدیهی بود که برخوردهایی نیز با این گروهها که غالبا جوان بودند، بشود. این برخوردها و نیز تمایل گروهی از جوانان به پانکیها، بخشی از اتفاقات اجتماعی و فرهنگی جوانان دهه 60 و سالهایی چون 1363 بود.
مد، بدون اطلاع قبلی و صرفا برای سرگرمی
رویکرد پانکیها، رفتارهایی چون شورش و فردگرایی و نارضایتی و تفکر آزاد و نوعی آنارشیسم بود. از نظر فرهنگی و هنری نیز پانک راک، ادبیات پانک، هنر و نوع پوشش پانکها جزو رویکردهای هنری و فرهنگی این گروه محسوب میشدند. پیرو این بحث، مدی که پانکیها انتخاب میکردند نوعی ضدیت فرهنگی را بهدنبال داشت؛ چرا که به واسطه روحیه شورشی بودن، میخواستند به نوعی مخالفتشان را با فرهنگ عامه و فرهنگ غالب نشان بدهند. اما همین مد ناهماهنگ، وقتی که وارد ایران دهه 60 شد، ابتدا تبدیل به امری خندهدار و برخلاف مد رایج زمانه شد، از سوی دیگر بدون تفکر و ایده خاصی انتخاب میشد. در واقع طبق گزارشهای موجود رسانههای دهه60 و سالهایی چون 63، بیشتر افرادی که درگیر مدهای پانکی بودند، صرفاً برای تنوع و سرگرمی این کار را میکردند و اطلاعی از فلسفه این مد نداشتند.
گزارشهایی برای افشاگری علیه پانکیستها
روزنامه اطلاعات طی گزارشی که در آبانماه 63منتشر کرد، از قول یکی از شهروندان خانم که با روزنامه تماس گرفته بود،
نوشت که بخشی از مد پانک که بین گروهی از جوانان جا افتاده، تقصیر خود جوانان نیست؛ چرا که وقتی جوانان به لباسفروشیها و کفشفروشیها میروند، پوشاک و کفش مناسب جوانان 16 تا 20سال، بیشتر چنین چیزهایی است. جالب اینکه طی این گزارش، مد پانکی، نوعی ابزار فرهنگی «امپریالیسم» دانسته میشد؛ برای نفوذ در کشور و انحراف جوانان و هدفهایی از این قبیل. جالب اینکه روزنامه اطلاعات در سال63 سلسله گزارشهایی هم تهیه کرده بود تا ماهیت پانک و پانکیستها را افشا کند. در یکی از گزارشها، جوانی که پی به ماهیت پانکیستها برده است، عمیقاً احساس شرمندگی کرده و قول داده که دیگر دنبال چنین مدی نرود. در واقع طبق این گزارشها، عدهای پانکیست این پوشش را نوعی بیخیالی تلقی میکردند؛ درحالیکه عمیقاً نمیدانستند پشت پانک استایل، نوعی فلسفه و ایده و ضدیت با جامعه و فرهنگ وجود دارد.
فروشندههای لباسهای خاص
در گزارشهایی دیگر، به فروشندههایی پرداخته شده بود که لباسها و کفشهای مرتبط با مد پانک را میفروختند؛ لباسهایی که گزارشنویسها مدعی بودند که پانکیستهای غربی، از آشغالدانیها پیدا میکردند تا به این وسیله، مخالفت خودشان را با مصرفگرایی و مادیگرایی و فرهنگ رایج نشان بدهند. بعضی فروشندهها به گزارشنویسها گفتهاند که این لباسها را بهصورت قاچاق از سیستان و بلوچستان یا بندر آوردهاند و مثلا شلوار زیپدار در ناحیه زانو را، 2800 میخرند و 3400 میفروشند.
پانک یعنی...
گزارشهای روزنامهها در ماههای مختلف سال63، ما را به این نتیجه میرساند که شلوار جین و موزیکهای مدرن غربی و تیشرتهای نوشتهدار انگلیسی و... نمودهایی از فرهنگ پانکی قلمداد میشدند. البته یک اتفاقی هم که اغلب میافتاد، این بود که پوششهای غیرمعمول، با چوب پانکی بودن رانده میشدند و مثلا جوانانی که به تقلید از مایکل جکسون لباس میپوشیدند هم پانکی دانسته میشدند. مردم هم برای دست انداختن تیپهای متفاوت، از صفت پانکی استفاده میکردند. اما بهطور رسمی و کلی، افرادی که پوششهای نامتعارف داشتند، «سربازان بیجیره و مواجب امپریالیسم» و «بیریشهها» و «آنها که برای غرب آه میکشند» و... دانسته میشدند. عکس چنین افرادی هم با تیپهای خاص و صورتهای پوشانده شده چاپ میشد تا اثبات شود که آنها حتی خودشان هم نمیدانند که چه کار دارند میکنند. به قول یکی از طرفداران پانک، «پانک یعنی بیخیالی، راحت بودن، فکر دنیا نبودن، فکر خوردوخوراک و پوشاک نبودن» و به قول یکی دیگر از طرفداران پانک که تیشرتی انگلیسی پوشیده بود، «پانک یعنی خوشحال»؛ هرچند که روزنامهها تیتر میزدند که: پانک یعنی آشغال...