• چهار شنبه 2 خرداد 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ذی القعده 1445
  • 2024 May 22
دو شنبه 3 دی 1397
کد مطلب : 42049
+
-

رمان‌هایی که در دهه‌های 50 و 60 رواج داشتند

از مادر تا قلعه حیوانات

از مادر تا قلعه حیوانات



محمدهاشم اکبریانی| نویسنده و روزنامه‌نگار

«ما شریک همه مردم هستیم. برای ما ملیت و نژاد مطرح نیست. فقط برای ما این مهم است که چه کسانی دوست ما هستند و چه کسانی دشمن ما. تمام کارگران دوست ما و تمام پولدارها و تمام آن کسانی که بر ما حکومت می‌کنند دشمن ما هستند.»؛ از اینگونه جملات در رمان «مادر» ماکسیم گورکی بسیار دیده می‌شود. رمان‌هایی چون «چگونه فولاد آبدیده شد؟» از نیکلای آستروفسکی هم ‌چنین جملاتی فراوان دارند.

دهه 50 شمسی در ایران  دهه این نوع کتاب‌های انقلابی بود. آنچه این کتاب‌ها به آن می‌پرداختند مبارزه برای انقلاب بود؛ موضوعی که در آن دهه بخش بزرگی از جامعه روشنفکری ایران را به‌خود مشغول کرد بوده و آنها را به‌مبارزه می‌خواند. درواقع شرایط انقلابی و مبارزه‌جویانه می‌طلبید که چنین رمان‌هایی به شکل فراگیری در جامعه مطالعه شوند.

 مبارزان و آنها که دل در گرو انقلاب داشتند، با آنکه کتاب مادر و مانند آن ممنوع بود، بی‌توجه به عواقب آن از هر طریقی به رمان دست می‌یافتند و دور از چشم اعیار می‌خواندند. شور انقلابی را کسی نمی‌توانست جلودار باشد.

شرایط انقلابی و مبارزاتی در دهه60، سمت‌وسویی دیگر گرفت. بخشی از جریانات انقلاب منهدم شد و چیزی از آنها باقی نماند. از این رو انفعال بر بخشی قابل توجه از مبارزان دهه 50 سایه افکند. این نگاه که ذهن گروه‌هایی از جامعه را از آن خود کرده بود، باعث شد مفاهیم انقلابی و نیز کتاب‌هایی که از انقلاب و مبارزه می‌گفتند، کمتر مورد اقبال قرار گیرند. دیگر مبارزه، طرفداری نداشت.

نتیجه چنین نگاهی رواج کتاب‌هایی است که پدیده‌ای به‌نام انقلاب را شدیدا نفی می‌کنند و آن را باعث فقدان آزادی، ظلم و... می‌دانند. از آن پس ویترین کتابفروشی‌ها، با آنکه انتشار رمان‌هایی چون مادر و چگونه فولاد آبدیده شد؟ آزاد و راحت بود، دیگر شاهد این رمان‌ها نبود. مردمی که با هزار ترس این رمان‌ها را به‌صورت مخفیانه به‌دست می‌آوردند و می‌خواندند حالا که دم دستشان بود دل از آنها کنده بودند. 

ویترین کتابفروشی‌ها پر شد از رمان‌هایی چون «قلعه حیوانات» و «1984» از جورج اورول و در رده‌های بعد رمان‌هایی چون «ظلمت در نیمروز» از آرتور کریسلر. این رمان‌ها نه تنها انقلاب را ارزشمند نمی‌دانند که برعکس آن را باعث تباهی و ویرانی جامعه و انسان می‌پندارند.

 به‌این ترتیب آن بخش از جامعه که مأیوس و منفعل شده بودند، چنین کتاب‌هایی را آینه تمام‌نمایی از سرنوشت خود می‌دیدند.
اما این حرکت در همین‌جا نماند. جامعه حرکت خود را ادامه داد و به رمان‌های نویسندگانی چون کازانتزاکیس و سیلونه رسید که در اواخر دهه60 مخاطب فراوان به‌دست آوردند. این بحث بماند برای بعد.

این خبر را به اشتراک بگذارید