کسبوکارهای نوین و جای خالی هدایتگر
عبدالرضا نوروزی| نایبرئیسکمیسیون فناوری اتاق ایران:
کسبوکارهای نوین هدایتگر میخواهند و این مهم را میتوان از بررسی اجمالی مشکلاتی که این کسبوکارهای نوپا با آن روبهرو هستند، دریافت. در این میان اما، مشکلات و مسائل دیگری نیز در مسیر شکلگیری و تکامل این فعالیتها وجود دارد که برخی از آنها، دردهای کهنه کسبوکارهای قدیمی نیز محسوب میشوند.
در اقتصاد ایران، کسبوکارهای نوین و استارتآپها نیز مانند کسبوکارهای قدیمی، با انبوهی از قوانین زائد و دست و پا گیر مواجه هستند؛ آنهم درحالیکه این کسبوکارها عمدتاً مبتنی بر اینترنت بوده و سرعت و دقت، جزو اصول کاری آنها به شمار میرود. در این شرایط، کسبوکاری که برگ برنده آن سرعت است، بهقدری در دستاندازهای قانونی گرفتار میشود و زمان را از دست میدهد که عملاً تا بخواهد ساختار شکلیافتهای بهخود بگیرد، یا رقبای داخلی و خارجی برای آن تراشیده میشود یا کلاً با گذر زمان، ایده اولیه ایجاد آن، کارایی خود را از دست میدهد و کسبوکار پیش از تولد، میمیرد.
پس از موضوع قوانین دستوپا گیر، مباحث مربوط به تأمین مالی نیز در اولویت دوم، سایه سنگینی بر سر کسبوکارهای نوین دارد که اتفاقاً دیروز تفاهمنامهای با عنوان «تفاهمنامه تأمین مالی جمعی پروژههای دانشبنیان» با هدف رفع این مبحث، بین وزارتخانههای اقتصاد، ارتباطات، کار و معاونت علمی ریاستجمهوری امضا شد اما همانگونه که اشاره شد، این مسئله در صدر مشکلات استارتآپها و کسبوکارهای نوین قرار ندارد و رفع آن، لزوماً نمیتواند برای توسعه این کسبوکارها راهگشا باشد چراکه در همین دستگاههای امضاکننده تفاهمنامه، قوانینی وجود دارد که عملاً فرصت بالیدن را از آنها میگیرد. مثلاً در بحث تأمین اجتماعی و بیمه نیروی کار یا برای مباحث مالیاتی کسبوکارهای نوین، هنوز ابهاماتی در دو وزارتخانه کار و اقتصاد وجود دارد که یکی از گلایههای اصلی فعالان این حوزه محسوب میشود. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای پیشرفته، استارتآپها و کسبوکارهای نوین، در یکی دو سال نخست فعالیت خود از معافیت مالیاتی و حمایتهای بیمهای برخوردارند تا خودشان را پیدا کنند و توانمند شوند اما در ایران، فعالان کسبوکارهای نوین در هر دوی این حوزهها گلایهمند هستند.
در بخش کمکها و تسهیلاتی که به نام کسبوکارهای نوین درنظر گرفته میشود نیز اعتقاد ما این است که برنامهریزیها از یک مرکز کانالیزه شود و در نهایت با متصلکردن این کسبوکارها به تیمهای بزرگ سرمایهگذاری و حمایتگر، از بینرفتن آنها جلوگیری کنند. از سوی دیگر، کسبوکارهای نوین و استارتآپها به ساماندهی تحت نظارت یک بخش مشخص نیازمند هستند؛ درحالیکه فعلاً از معاونت علمی ریاستجمهوری گرفته تا وزارتخانههای ارشاد، ارتباطات، اقتصاد، صنعت، کار و... در این حوزه دستی بر آتش دارند و اگر یک ایده بخواهد برای تبدیل شدن به کسبوکار مسیر میان این دستگاهها را طی کند، عملاً رمقی برای آن باقی نمیماند.
حال اگر این مشکلات بهقاعده حل شود و فضای راهاندازی و تداوم کار یک استارتآپ و کسبوکار نوین یا حذف قوانین دست و پا گیر و زائد بهبود یابد، حمایتهای مالی مربوط به آنها نیز نیازمند برنامهریزی است وگرنه همانطور که در حوزه سایر کسبوکارها، با انبوهی از شرکتها و بنگاههای وامگرفته و بدهکار روبهرو هستیم که هنوز زمینگیر هستند، در حوزه کسبوکارهای نوین نیز اگر کمکها بدون برنامه باشد، نتیجه مطلوب حاصل نمیشود. در این میان چهبسا حمایتهای نادرست باعث شود افراد سودجو و نادرستی نیز به این حوزه وارد شوند که کار و حتی عرصه را برای آدمهای سالم این حوزه نیز تنگ کنند و عاقبت به افرادی که باید کمک شود، کمکی نشود.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که وقتی درباره کسبوکارهای نوین و استارتآپها صحبت میکنیم، یادمان نرود که اینها بهمثابه نهالی هستند که تازه سر از خاک در آوردهاند و تا زمانی که بتوانند خود را از گزند باد و باران و سرما و گرما حفظ کنند، باید حمایت شوند و البته بیش از کمک مالی، نیازمند یک هدایتگر واحد هستند.