• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 1 دی 1397
کد مطلب : 41800
+
-

نبود تا ببیند

نبود تا ببیند

سحر سخایی| نویسنده و آهنگساز



بسیاری کسان، از آنها که بودن‌شان از هزار بودن دیگر بهتر است در روز سوم خرداد ۱۳۶۱ نبودند تا در جشن آزادسازی خرمشهر با صدای کویتی‌پور فریاد بکشند و نوحه بخوانند. یکی از آن غایبان هم محمد جهان‌آرا بود. همان «ممدِ» مشهور نوحه که نبود تا ببیند شهر، آزاد شد. چقدر روح زمانه باید در اثری موج بزند تا آن اثر فارغ از شکل و محتوا و گونه‌اش تبدیل به فرزند زمانه خود شود؟ آن‌قدر که هواپیمای محمد جهان‌آرا در آسمان به سوی تهران می‌آید سقوط می‌کند و شهید می‌شود. برادر بزرگ‌ترش به اسارت عراق می‌رود. دیگری در زندان شاه مرده است و آخرین‌شان، در تابستان۱۳۶۷ اعدام می‌شود.

این نوحه اولین‌بار به‌صورت عمومی با صدای کویتی‌پور خوانده و شنیده شد و یکباره تبدیل به موسیقی متنِ سال‌های اولیه جنگ شد. کویتی‌پور در مقام یک مداح ،تسلط مبسوطی بر دستگاه و آواز ایرانی دارد. یعنی فواصل ایرانی را بلد است، روابط بین نغمه‌ها را می‌‌شناسد و به‌اصطلاح خارج نمی‌خواند.

سال‌های درازی طی شدند تا این نوحه و نوحه‌های زیبای دیگر از حریم فرهنگ یا از مالکیت گروهی خاص تبدیل به تمام ما شدند. در واقع ما - بسیاری از ما- جنگ را دوباره از آنِ خود کردیم. بیراه نیست که در مرور موسیقایی‌ام، وقتی همیشه برایم خودِ ماده موسیقایی اهمیت فراوان دارد از این قطعه سخن می‌گویم. دلایلم هم موسیقایی‌‌است و ربط به ساخت خود این قطعه دارد و هم به‌اصطلاح پیراموسیقایی‌ا‌ست و نگاه به زمانه موسیقی هم می‌کند. ملودی این نوحه یک ملودی قدیمی متعلق به جنوب ایران است. بارها دگره‌هایی از این موسیقی را در مراسم عزاداری مردمان جنوب شنیده‌ایم و می‌شنویم. اما این نوحه یک ویژگی مهم دیگر دارد: موضوع و سوژه‌اش یک آدمِ امروزی و تازه درگذشته است. در واقع گمان می‌کنم گرچه این تمام حقیقت نیست اما می‌تواند نقطه قابل تأملی باشد که حضور ممدِ جهان‌آرا با نام خودش و بدون استعاره و تشبیهی به‌صورت حقیقی وجهی به‌شدت انسانی به این نوحه داد. همین واقعی بودن و مسئله روز‌بودن است که باعث می‌شود همچنان این نوحه به‌عنوان کدی موسیقایی ما را به‌راحتی به سال‌های اولیه دهه 60 ببرد و قادر باشد تمام تلخی، ‌ناامیدی، بی‌آیندگی و وطن‌پرستی در فضای آن سال‌ها را احضار کند. روح زمانه از میان آن 4پسر از دست رفته خانواده جهان‌آرا تنها توانست در خاطره محمد مأوا کند؛ جوانی سلحشور، مؤثر در هدایت جنگ، عدالتمدار و وطن‌دوست. همین شهادت هم  انگار جزئی از هویت ممد است. ممد قرار نیست بماند و ببیند. قرار است بمیرد، برادرانش نیز بمیرند، مادرشان بماند و سال‌ها بعد برای ما از آن روزها روایت کند. و چه موسیقی‌ای را می‌توان همراه حرف‌های این مادر کرد؟ مادری که انگار مادرِ جنگ باشد. مادرِ ازدست دادن و خود روح زمانه! 

بخشی از این نوحه ماندگار را بشنویم و بخوانیم- آنجا که صدای ساز قانون به کمک ملودی اصلی می‌آید و صدای کویتی‌پور هر بار که به «شهر آزاد گشته» می‌رسد اوج می‌گیرد و به قله‌ می‌رسد. رسیدن و باز دوباره فرود. و جنگ جنگ تا پیروزی:

ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته
 خون یارانت پر ثمر گشته
 آه و واویلا.. کو جهان‌آرا؟ 

توضیح: در مطلب این ستون که در تاریخ 26 آذر 97 به چاپ رسیده بود طراح جلد آلبوم  چاووش 2 به اشتباه ایمان ملکی معرفی شده، طراح جلد مذکور رضا درخشانی است.

اولین جشنواره نخستین بولتن



عبدالرضا نعمت‌اللهی، روزنامه نگار



نخستین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر از دوازدهم تا بیست‌و دوم بهمن‌ماه سال 61 در تهران برگزار شد. از ابتدا بولتن این رویداد سینمایی محل چاپ آثار منتقدان برجسته سینمایی کشور بود. در این بولتن آثاری از بهرام ری‌پور، خسرو دهقان، داود مسلمی، شهرام جعفری نژاد و احمد امینی به چاپ رسیده است.





تعداد عناوین:
3580 
تیراژ کل: 
5278596
متوسط تیراژ:
8917
تالیف: 2597
چاپ اول: 2817 
متوسط قیمت: 299 ریال

این خبر را به اشتراک بگذارید