حدیث پریداران
میلاد حسینی| روزنامه نگار
وقتی به رمانی که سالها قبل خواندهایم فکر میکنیم چه چیز بیشتر یادمان میآید؟ روایت اصلی قصه یا حالوهوای روزهایی که کتاب را در دست گرفته بودیم؟ «آواز کشتگان» رضا براهنی که رمانیاست گرهخورده با تاریخ، در زندگی من هم گرهخورده با تاریخی کوچک اما مهم؛ خرداد سال 90 و فرجه امتحانات دومین ترم از دانشگاه و نسخه قدیمی و کهنه آواز کشتگان که عطفش با چسب نواری سفتشده بود را از کتابفروشی داروین خریدم (حمیدطالبی از منصفترین کتابفروشهاییاست که با آنها برخورد داشتم). پدر و مادر و برادرم به سفر رفتند و احتمالا دلیل نرفتن من ماندن و مرور درسها بود. اما 3-2روز از خانه بیرون نرفتم و آواز کشتگان را کلمه به کلمه بلعیدم و مبهوت شدم از قدرت روایی و فضاسازی نویسندهاش که دکتر شریفی و مصایبش را تا این حد توانسته پروبال دهد. وجه بیرونی آن روزها برای من به اندازه متنِ رمان پررنگ است و حتی ساعت و روزی که کتاب را تمام کردم را هم یادم مانده و اینکه بعدش به کی زنگ زدم و کجا رفتم!
آواز کشتگان رمانیاست درباره دکتر محمود شریفی که استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه تهران است که بهخاطر نوشتههایش علیه رژیم پهلوی راهی زندان میشود. اما با بازگشتش از مقام استادی کنار گذاشته و به کارمند بخش اداری تبدیل میشود. صحنههایی هولناک از شکنجه و زندان و کابل و شوک برقی، تکههای پررنگیاست که از ذهن مخاطب رمان بیرون نمیرود. نقطه عطف رمان جاییاست که زندگی و مرگ برای دکتر شریفی فرقی با هم ندارند. عدهای آزادشدنش را دلیل نفوذیبودن یا آدمفروشی استاد سابق میدانند. اما زندگی او باز هم تلختر و رمان به سویی دیگر کشانده میشود. شریفی باید اعتراف کند مقالههایی که در خارج از ایران منتشر میشده علیه شاه و ساواک، کارِ اوست... و تکههایی از وقایعی تاریخی تجسم میشود؛ ۳۰تیر... ۲۸مرداد و ۱۵ خرداد.
به آواز کشتگان که فکر میکنم چه تکهای پررنگتر است؟ آن تکه از فصل بلند حدیث پریداران که دکتر شریفی در مخزن کتابخانه نشسته و قصهای درباره حمله گرگها به تبریز را طرحریزی میکند، پررنگترین چیزیاست که در خاطرم مانده؛ ماجرایی که شباهت دارد به تکه گرگ اجنبیکش رازهای سرزمین من و میدانیم براهنی طرح بسیاری از قصههایش را پشت میز یا حتی سرکلاس دانشگاه نوشته. و بعد کمی جلوتر پروژه بازجوییعجیب از او و اتفاقات و شلوغیهایی در دانشگاه به یادم میآید که مأمور ساواک بالاسر شریفی ایستاده... اینها چیزهاییاست که بعد از 7سال از خواندن یک کتاب میشود چشم بست و روزها را بهخاطر آورد و تجربه چنین صحنهها و اتفاقاتی در روایت یک رمان را سنجید با رفتار بیرونیای که وقت خواندنش داشتهایم.