شب شبها
امیر جلالالدین مظلومی /شاعر و روزنامهنگار
یاران و عزیزان، سلام و ادب و کرنش و تعظیم فراوان،
به شما باد که در موسم باران،
و در فصل خزان،
روشن و رخشنده و تابان و درخشان،
چو بهشتید، و دور از همه آنچه که زشتید و فردا که زمستان زدر آید،
و سر صحبت سرما بگشاید،
چو خورشید زرافشان پر از گرمی و تابش،
پر از شوق بهارید و اندر یم دوران،
و بر موج خروشان، بر این عرشه پر حوصلهی کشتی امید سوارید.
و اما، هم امشب که به تعبیر بزرگان شب شبهاست،
و در هر طرفی جشن انار و سخن شبچره برپاست،
شب روشن یلداست، چنان باد که امشب، همه سر خوش و فرخ،
همه خوشدل و ایدون، به دل شوق و به لب خنده بسیار، شکرریز و شکر بار،
نشینید و از صفحه ایام،
گل عشق و وفا و دهش و مهر بچینید.
و از مکنت بازار جهان نقد محبت بگزینید،
در این بین، اگر سفره کس رونق بسیار ندارد،
اگر ظرف کسی جنس سزاوار ندارد، کجا جای ملال است، جهان رو به زوال است و همه مال جهان وهم و خیال است. در این دورگرانی که فراهم شدن دوغ و دوشاب به یک جای محال است،
خوش آن خوان که بر آن نان حلال است.
در این شب، به یک حال، به یک فال،غم از خانه برانید، سپس منتظر صبح بمانید، که با تابش خورشید نوید است؛ که پایان شب تار سپید است.