جدایی حمیدرضا گرشاسبی از پرسپولیس، یکی از مسائلی بود که هواداران این تیم را حسابی نگران کرد. زمزمههای مربوط به عزل گرشاسبی بهدلیل اجرای قانون منع بهکارگیری بازنشستهها از مدتها قبل مطرح شده بود و سرانجام پس از 15آذر که آخرین مهلت استعفای این افراد بود، اجرایی شد. به این ترتیب گرشاسبی که از نظر هواداران عملکرد موفقی داشت، رفت و بهجای او ایرج عرب آمد. راجعبه عرب که چهره چندان شناختهشده و رزومهداری در بحث مدیریت ورزشی نیست بعدا و در مجالی جداگانه باید بحث کرد، اما در مورد شخص گرشاسبی بهنظر میرسد تصویر موفق او نزد هواداران، بیشتر مرهون عملکرد شگفتانگیز برانکو است. در حقیقت ایوانکوویچ در این مدت نتایجی گرفت که عملکرد صدر تا ذیل باشگاه را توجیه کرد، وگرنه در کار تخصصی گرشاسبی مشکلات و ابهامات مهمی وجود داشت که مرورشان میتواند برای آینده باشگاه مفید باشد.
وقتی ستارههای کلیدی رفتند
محرومیت پرسپولیس از جذب بازیکن قاعدتا باید باعث میشد مدیران این باشگاه نفرات موجود را تحت هر شرایط و به هر قیمتی نگه دارند، اما در کمال تعجب 4بازیکن مهم سرخپوشان از این تیم رفتنی شدند. حالا مورد محسن مسلمان که فرق میکند و خود برانکو او را نخواست، اما واقعا سهلانگاری گرشاسبی در جدایی 3نفر دیگر یعنی صادق محرمی، فرشاد احمدزاده و بهویژه وحید امیری غیرقابل اغماض است. از جمع تمام بازیکنانی که ابتدای فصل قراردادشان با پرسپولیس به پایان رسید، فقط کمال کامیابینیا در تیم باقی ماند و بقیه رفتند. آیا این عملکرد مدیریتی قابلقبول است؟
بشار رسن؛ محرمی بعدی؟
غیر از اصل موضوع جدایی صادق محرمی از پرسپولیس، بحث ترانسفر رایگان او هم ازجمله اشکالات مدیریتی گرشاسبی بود. خیلیها انتظار داشتند پروژه تمدید قرارداد با محرمی در طول ماههای منتهی به پایان فصل انجام شود تا لااقل اگر قرار به جدایی او بود، این اتفاق بهطور قرضی رخ بدهد یا اقلا منافع مالی برای تیم داشته باشد، اما گرشاسبی نتوانست جوانترین ستاره پرسپولیس را برای تمدید قراردادش متقاعد کند. طبعا تمدید با بازیکنانی که خودبهخود تمایل به ادامه حضور دارند (مثل جلال حسینی) کار چندان سختی نیست، بنابراین مهارت مدیریتی در چنین پروژههایی محک میخورد. جالب است که الان هم همان سناریو در مورد بشار رسن در حال اجراست و با وجود اصرار موکد برانکو برای تمدید قرارداد این بازیکن، گرشاسبی نتوانست چنین کاری انجام بدهد. بشار تنها یک نیمفصل دیگر با سرخها قرارداد دارد و در پایان فصل بهطور رایگان قادر به جدایی است. درنظر داشته باشید که درخشش احتمالی او در جام ملتهای آسیا هم میتواند بازار این بازیکن را داغتر کند.
پولها کجاست؟
یک معمای عجیب دیگر در باشگاه پرسپولیس مربوط به دریافتی اندک بازیکنان این تیم است. پرسپولیس قطعا باید درآمد بیشتری از اسپانسر داشته باشد، پاداش این تیم بابت حضور بازیکنان در جامجهانی هم با فاصله اندکی تقریبا برابر با استقلال است و البته سود سرشار آنها برای رسیدن تا نیمهنهایی پارسال و فینال امسال لیگ قهرمانان را هم باید محاسبه کرد. با وجود این بسیاری از بازیکنان پرسپولیس مدعی هستند پول کمتری نسبت به استقلالیها دریافت کردهاند؛ تا آنجا که همین اواخر کار سرخها به اعتصاب هم کشید. خب سؤال اینجاست که پولهای پرسپولیس چه شده؟ تسویه بدهیها شاید گزینه قانعکنندهای باشد، اما فراموش نکنیم استقلال هم به اندازه پرسپولیس بدهکار بوده است.
خریدهای آسان
در این میان بسیاری از موافقان، خرید مهدی ترابی و سروش رفیعی را یکی از موفقیتهای مدیریتی گرشاسبی قلمداد میکنند. این در حالی است که همه میدانند هر دو این بازیکنان بهشدت پرسپولیسی هستند و از صمیم قلب دوست داشتند به جمع سرخپوشان اضافه شوند. گفته میشود خود این دونفر هم بیشتر کارهای حضورشان در تیم را انجام دادهاند. البته نزدیک بود عدمپرداخت یک وجه 50میلیون تومانی توسط تیم گرشاسبی در مسیر انتقال ترابی مانع ایجاد کند که به خیر گذشت!
این چهار معما
در همینه زمینه :