• چهار شنبه 16 مهر 1404
  • الأرْبِعَاء 15 ربیع الثانی 1447
  • 2025 Oct 08
پنج شنبه 22 آذر 1397
کد مطلب : 40722
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/LR9w
+
-

گزارشی از کیوسک‌های روزنامه‌فروشی به بهانه سالگرد انتشار همشهری

روز توقیف همشهری سخت‌ترین روز کاری

صادق خسروی

دکه‌های روزنامه حلقه وصل بین روزنامه‌ها و مردم شهر هستند؛ حلقه‌ای برای همشهری که امسال وارد 27سالگی می‌شود؛ اگرچه که دکه‌های روزنامه‌فروشی به فراخور زمان دچار تغییر و تحولات قابل‌تاملی شده‌اند. کارکرد این اتاقک‌های آهنی نسبت به روزهای شروع کار روزنامه همشهری هزاران چرخ خورده و تغییر یافته و حتی حالا بیشتر به مینی‌سوپرمارکت شباهت پیدا کرده تا دکه‌مطبوعاتی که روزگاری حرارت تیترها و عکس‌های صفحه اول روزنامه‌ها و مجلات آن را می‌چرخاند و سرپا‌ نگه‌می‌داشت. در این گزارش به سراغ ٢٠دکه مطبوعاتی در سطح شهر تهران رفته‌ایم و پای صحبت آنها درباره حال‌و‌هوای روزگارشان و خاطراتشان از روزنامه همشهری نشسته‌ایم؛ دکه‌دارانی که از روزهای سرد و گرم مطبوعات می‌گویند.
در میدان ولیعصر درست در مرکز پایتخت، مرد میانسالی می‌گوید ٢١سال است که کیوسک‌داری کرده؛« همه این سال‌ها اینجا نبودم. در چند خیابان واقع در شرق پایتخت دکه مطبوعات داشتم. دهه 70 که اتفاقا اوایل آن دهه روزنامه همشهری تاسیس شد را خوب به‌خاطر دارم. آن زمان روزهای طلایی مطبوعات بود. واقعا مردم به نشریات و روزنامه‌ها بها می‌دادند. در کنار روزنامه همشهری که تیراژ فروش‌اش چندین برابر دیگر نشریات بود باقی نشریات هم به فروش می‌رفت. مردم هر وقت تشنه مطالعه می‌شدند نخستین جایی که سراغش را می‌گرفتند دکه‌های روزنامه‌فروشی بود اما حالا وضع به کلی فرق کرده است.»
مردی که خود را محمدی معرفی می‌کند با اشاره به‌دلیل اصلی اقبال رو‌به‌کاهش مردم به مطبوعات می‌گوید:
« فضای مجازی مردم را درخود غرق کرده است. همه اخبار- راست یا دروغ، درست یا غلط- را آنجا می‌خوانند، برایشان هزینه هم ندارد. البته تعداد کسانی که در فضای مجازی به‌دنبال اخبار هستند نیز انگشت‌شمار است. مردم اغلب قصد دارند به طرق مختلف سرشان را گرم کنند».
او در ادامه در مورد روزنامه همشهری می‌گوید:« با اینکه به‌شدت فروش کاهش یافته اما در مقایسه با دیگر نشریات، هنوز روزنامه همشهری در صدر فروش است. من روزهایی را به‌خاطر می‌آورم که ٢٠٠ نسخه روزنامه همشهری اول صبح یعنی ساعت ٨ تمام می‌شد. خاطره جالبی که از آن روزها به‌خاطر دارم ماجرای مردی است که مقابل چشمانم روزنامه همشهری را حاضر شد 2‌برابر قیمت روز از یک مخاطب خریداری کند. آن روز اول صبح روزنامه همشهری تمام‌شده بود. فکر می‌کنم سال ٧٩ بود». آقای محمدی در پایان اضافه می‌کند: «من روز‌نامه می‌خوانم و بیشترصفحات سیاسی روزنامه‌ها را دنبال می‌کنم».
اما برعکس آقای محمدی، آقا یدالله جوانی است ٢٣ ساله که چندسالی است کار در دکه روزنامه فروشی را شروع کرده و علاقه چندانی هم به این کار ندارد. او در یکی از دکه‌های مطبوعاتی که در حد فاصل میدان آزادی و ابتدای جی واقع شده مشغول به‌کار است. آقا یدالله می‌گوید:« من یک کارگر هستم. اینجا را ٥سال پیش اجاره کردم و در این مدت تنها به فکر فراهم کردن اجاره کیوسک و درآمد اندک هستم. محتوای روزنامه‌ها و نشریات برایم اهمیت چندانی ندارد».
چند قدم جلوتر به سمت تقاطع بهبودی، دکه روزنامه‌فروشی دیگری واقع شده که فروشنده آن علاقه به معرفی خود ندارد. او که مردی است در آستانه میانسالی با لحنی تند و گزنده می‌گوید: «درآمد سیگار فروشی ٢٠برابر فروش روزنامه است. روزنامه فقط اجناس را تکمیل می‌کند. گاهی وقت‌ها به جای پول خرد به مشتریان پیشنهاد می‌کنم روزنامه بردارند اما نمی‌پذیرند».
در خیابان حافظ نرسیده به پاساژ علاءالدین آقا فرید هم دکه‌داری است با سابقه ١٣ساله. او هم از بی‌علاقه‌شدن مردم به خواندن مطبوعات می‌گوید: «پدیده مفت‌خوانی از قدیم‌الایام در مقابل دکه‌ها رواج داشت. کسانی که مقابل دکه‌ها می‌ایستند و بی‌آنکه روزنامه بخرند تیترهای روزنامه‌ها و صفحاتی که پیداست را از صفر تا صد مرور می‌کنند مفت‌خوان هستند. با وجود این حتی این پدیده‌ها هم در جامعه ما رو‌به‌انقراض هستند. یک‌سالی می‌شود که هر چه بیرون را می‌پایم مثل قدیم جمع مفت‌خوان‌ها را نمی‌بینم».
کیوسک‌دار خیابان مولوی می‌گوید:« کمتر کسی روزنامه می‌خواند. آن تعدادی که روزنامه خریداری می‌کردند هم به‌شدت آمارشان رو به کاهش است.٩سال است که شغلم این است اما هر سال وضع بدتر می‌شود. با این حال من و اغلب همکارانم هنوز از بین روزنامه‌ها بیشتر همشهری می‌فروشیم».
حوالی بازار بزرگ تهران می‌توان سراغ یکی دیگر از روزنامه فروشی‌های قدیمی را گرفت. مرد ٥٥ساله‌ای که معتقد است برخی روزنامه‌ها هنوز حرف دل مردم را می‌نویسند و مطالب مهمی در آنها به چاپ می‌رسد. آقا رضا می‌گوید: «من اغلبه مطالب روزنامه‌ها را دنبال می‌کنم.حرف‌هایی که دغدغه مردم است در آن دیده می‌شود. البته منکر جناح‌بندی‌های سیاسی در روزنامه‌ها نیستم اما آنطور که برخی بدون اطلاع و مطالعه، درباره روزنامه‌ها به قضاوت می‌پردازند برخورد نمی‌کنم؛ مثلا در روزنامه همشهری و روزنامه‌های دیگر خیلی دیده و خوانده‌ام که ازحقوق مردم دفاع می‌کنند و به مشکلات می‌پردازند».
آقا رضا از خاطراتی که با روزنامه همشهری دارد می‌گوید:« اواخر دهه80 بود، حالا سالش دقیقا خاطرم نیست، اما یادم هست که یک روز روزنامه توقیف شد. ما بی‌خبربودیم. صبح که آمدم مقابل کیوسک، روزنامه همشهری که بسته‌اش از همه بزرگ‌تر بود را ندیدم. بعد که پیگیری کردم متوجه توقیف آن شدم. به جرأت می‌توانم بگویم آن روز پر‌دغدغه‌ترین و سخت‌ترین روز کاری‌ام بود. دست کم٣٠٠ یا٤٠٠ نفر مرا سین‌جیم کردند که روزنامه همشهری چرا نیست و...».
 

این خبر را به اشتراک بگذارید