• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
چهار شنبه 21 آذر 1397
کد مطلب : 40696
+
-

میراث کی‌روش

عیسی عظیمی

خبرها، کمتر از یک‌ماه مانده به آغاز جام ملت‌های آسیا، شوری برنمی‌انگیزند. مذاکره کی‌روش با رئیس فدراسیون فوتبال کلمبیا در حاشیه فینال لیبرتادورس در سانتیاگو برنابئو و بحث‌های همیشگی درباره فهرست اولیه تیم ملی با دعوت از بازیکنانی که «پدرشان هم دعوت‌شان نمی‌کرد». شاید آقای سرمربی هم اگر جای ما بود قبول می‌کرد کلماتی که پای پست‌های اینستاگرام و فیسبوکش می‌نویسد دیگر آن جلای سابق را ندارند؛ تعهد، تمرکز، اراده. کلماتی که چقدر دوست‌شان می‌داشتیم و چقدر حیف‌مان می‌آید وقتی می‌بینیم که دیگر کار نمی‌کنند و چیزی بر هیجان‌مان نمی‌افزایند وقتی جز خداحافظ خداحافظ صدایی نیست.
هنوز البته برای خداحافظی زود است اما این یادداشت با همین فرض نوشته می‌شود؛ اینکه اگر جدایی کارلوس کی‌روش و ما همین امروز اتفاق بیفتد و این طلاق عاطفی در محضر فوتبال ایران مهر رسمی بخورد، تکلیف چیست. واقعیت، معمولا در لفافه تیترها فراموش است و باید جایی سراغش را گرفت که اعداد غیرانتزاعی سخن می‌گویند. شاید کی‌روش هم پست 10روز پیش اینستاگرامش را با همین رویکرد نوشته بود: یادآوری اینکه امروز با رتبه۲۹ در رده‌بندی فیفا، چندسال است بهترین تیم آسیا هستیم و این به ما فروتنی و شجاعت می‌دهد تا با وجود مشکلات و حملات سازمان‌یافته، به سوی فتح جام ملت‌ها پیش بتازیم. عددها، واقعی‌اند و با این حال، تردید هم هست. پیش‌تاختن با لشکری نه‌چندان همدل؛ دست‌کم، نه‌چنان که پیش‌تر بود و دوست داشتیم حالا هم باشد.
نکته امیدوارکننده، همان رنج و لذت توأمانی است که ما از تیم گلخانه‌ای کی‌روش برده‌ایم. تیمی که از همان ابتدا، بیشتر از آنکه تیم ملی به‌معنای برایند کلی فوتبال ایران باشد، تیمی بوده ساخته و پرداخته خودش، با تمام انتخاب‌های شخصی، فلسفه شخصی و مراقبت‌های شخصی. بالا بردن فشار خارج از تیم و بعد تبدیل این فشار به انگیزه درون‌تیمی حتی اگر سطح تنش خارجی، گاهی مثل همین حالا، چندان بالا باشد که از آستانه تحمل علاقه‌مندانش رد شود و تبدیل‌کردنش هزینه‌ای معادل ناامیدی عمومی و فضای سرد اطراف تیم ملی داشته باشد. امید اما جایی رخ می‌دهد که به یاد می‌آوریم آقای سرمربی توانش را دارد و پیش‌تر نشان‌مان داده‑ اگر جو پیرامون تیم پیش از جام ملت‌های استرالیا و جام‌جهانی روسیه و 3بازی آخر مقدماتی۲۰۱۴ را فراموش نکرده باشیم.
این یادآوری‌ها، شاید چندان برای حال شورانگیز نباشد، اما برای قضاوت نهایی درباره مردی که از او حرف می‌زنیم خالی از لطف هم نیست. میراث کارلوس کی‌روش، 8سال پس از سکانداری او در تیم ملی، چیزی است که می‌شود آن را در 2ردیف کلی پایا و پویا طبقه‌بندی کرد. میراث پایا، آن بخش از دستاوردهایی است که با رفتن محتمل او هم برای ما خواهد ماند. چیزهایی عینی و سخت‌افزاری مثل مجموعه پک، دپارتمان تخصصی تیم‌های ملی که ارزشی همسان با یادگار صفایی‌فراهانی، کمپ تیم‌های ملی دارد. و چیزهایی انتزاعی؛ مثل ارزش برند «تیم ملی ایران» که حالا در افکار عمومی جهان مفهومی اگرنه متعالی، دست‌کم متفاوت از تیم‌هایی مثل عراق و ازبکستان و حتی استرالیاست. ارزش این مفهوم وقتی روشن می‌شود که قبول کنیم مخاطب گلوبال فوتبال، با شنیدن نام ایران دیگر نیاز چندانی به جست‌وجوی ذهنی ندارد و مشخصا می‌داند که از چه تیمی و چه فوتبالی حرف می‌زنیم. میراث پویای کی‌روش هم، مجموعه‌ای است از چیزهایی که به تیم او روی چمن مربوط می‌شود. آنچه از سبک بازی، ساختار دفاع و حمله و نیز شیوه تیمداری او دیده‌ و لابد آموخته‌ایم که برای مثال، نقطه ضعف ازلی فوتبال ایران در دفاع، امروز نه‌تنها دیگر چشم اسفندیارمان نیست که تبدیل به پر سیمرغ اطمینان‌مان شده است.
گذر از خوان آخر، جام ملت‌هایی که پیش‌رو داریم، اما همت دیگری می‌طلبد که موضوع این نوشته نبود. این جنگ، نیازمند شور و همراهی بیشتری است. چیزی که ساختنش این‌بار کار ماست نه کی‌روش؛ که انگار ابی کندوست در حوالی پل تجریش و آخر فیلم. جایی که همان‌قدر کتک‌خورده است که هنوز سرتق، بی‌هیچ تغییری در مرام و منش. ما ولی یادمان هست که چقدر این جام را می‌خواهیم و چقدر دوست داریم به‌دست او فتحش کنیم. به‌عنوان یک سکانس آخر شاهکار، به پاس میراث انکارناپذیر مردی که هرگز فراموشش نخواهیم کرد، و به‌دست خودش، که گرچه گرمای روزهای اول آشنایی را ندارد، اما هنوز توی دست‌های ماست.

این خبر را به اشتراک بگذارید