«گلی جان» تلفیقی از موسیقی مازندرانی و ایرانی
موزیسین مازندرانی: موسیقی محلی ما بیشتر شعرمحور است. یعنی ملودیهای کوتاهی دارد
علی صادقی | ساری-خبرنگار:
«علیرضا احمدی خطیر» متولد 1363 سوادکوه است. شاید برای کودکان زیر 10 سال آموختن تار و سهتار زودهنگام باشد، اما علیرضا از 7 سالگی نزد «جلال حیدری» آموختن موسیقی را آغاز کرد. سال 1375 زمانی که 12سال داشت، همراه با حیدری و تعدادی از هنرجویانش در سینما سپهر قائمشهر که دیگر وجود ندارد، کنسرت داد. زمستان سال 1387 برای آموختن تار و سهتار و تجربه اتفاقات تازه در موسیقی، به تهران نزد «کیوان ساکت» رفت.
او ردیفهای دوره عالی را نزد ساکت آموخت و لیسانس آهنگسازی ایرانی را هم از دانشگاه دریافت کرد. این آهنگساز جوان هرچند که اکنون در تهران، ساری و قائمشهر موسیقی تدریس میکند، اما به نوازندگی بیشتر از تدریس علاقه دارد. گروهی به نام «نجوا» را با خوانندگی «مهران صدیق» هنرمند قائمشهری سرپرستی میکند و تاکنون چندین اجرا در کشورهای مختلف داشته است. به طوری که تعداد اجراهایش در خارج بیشتر از اجراهای داخلی اوست. گفتوگو با این هنرمند جوان و آیندهدار مازندرانی را در ادامه بخوانید.
چرا کنسرتهای داخلی شما کمتر از اجراهای خارج از کشور است؟
به دلیل برخی مسائل و مشکلات در اجرای کنسرتهای داخل کشور و استان ترجیح میدهم خارج از کشور اجرا داشته باشم. آخرین کنسرتی که در قائمشهر داشتم، سال 1391 بود. سرپرست گروه و آهنگساز خودم بودم. فشار زیادی به گروه وارد میشد. فقط به دلیل اینکه بلیت فروخته بودیم کنسرت را برگزار کردیم وگرنه حاضر بودیم قید اجرا را بزنیم. مبالغی باید میپرداختیم و سختگیریهایی را هم پشت سر میگذاشتیم. به همین دلیل از سال 1388 اجراهای برونمرزیام را آغاز کردم. آخرین کنسرتی که داشتم اواخر تابستان بود. در بلاروس با دوست عزیزم استاد «رضا حسینزاده» نوازنده توانای تنبک و دف اجرای دونفرهای داشتیم. سالی چند بار اجرای خارج از کشور دارم و از تهران اعزام میشوم، اما در استان هنوز کسی سراغی از من نگرفته است. حتی مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان را از نزدیک ندیدهام و ما را نمیپذیرند. احساس میکنم تصمیمگیریها بیشتر بر مبنای روابط است تا ضوابط.
سالی که میخواستم در قائمشهر کنسرت بگذارم، چند هفته وقتم را گرفتند، بارها رفتم و آمدم، اما همان زمان شخصی با تلفن، 3 روزه توانست مجوز کنسرت پاپ بگیرد. چند سال پیش قرار شد برای اجرای کنسرت به کشور پرتغال بروم. گفتند هزینه بلیت را فرهنگ و ارشاد استان تامین کند، بقیه هزینهها با تهران. موضوع را با مدیر کل وقت فرهنگ و ارشاد مازندران مطرح کردم؛ گفتند پول بلیت زیاد میشود، ما بودجه نداریم. بعد قرار شد به گرجستان برویم. دوباره مراجعه کردیم، وعده دادند هزینه بلیت را میپردازند، اما فقط حدود 200 هزار تومان پرداختند. میخواهم بگویم خارج از استان بیشتر مورد توجه هستیم. همین مسائل باعث شد علاقهای به اجرای کنسرت در داخل استان و کشور نداشته باشم.
مخاطبان کنسرتهای شما در خارج از کشور ایرانیها هستند یا خارجیها هم میآیند؟
گاهی فقط ایرانیها هستند، گاهی فقط خارجیها و گاهی هم هر دو باهم. مثلاً بهمن ماه سال گذشته در آنکارا کنسرت داشتیم که همه ایرانی بودند، اما در استانبول که اجرا داشتیم غیرفارسیزبانها هم آمده بودند. در خارج از کشور اجراهای تخصصی نمیخواهند. تصنیف با ریتم بیشتر و چهارمضراب و قطعاتی که ضرباهنگ بیشتری دارند، اجرا میشود.
به تازگی یک قطعه کار محلی به نام «گلی جان» تولید کردید که آقای «مهران صدیق» آن را خواند. راجع به «گلی جان» کمی توضیح دهید.
کار من موسیقی سنتی است و در حوزه موسیقی مازندران مانند موسیقی ایرانی کار نکردهام. این سالها دوستانی آمدند و آلبومهای محلی انتشار دادند که قابل اعتناست. هنرمند در چارچوب نیست، بنابراین دوست داشتم من هم دو قطعه کار مازندرانی با تلفیق موسیقی مازندرانی و ایرانی بسازم. میدانیم که موسیقی مازندرانی بیشتر شعرمحور است. یعنی ملودیهای کوتاهی دارد و شاید از یک موتیف استفاده و مرتب شعر عوض شود، اما در موسیقی سنتی ملودی تغییر میکند. در قطعه «گلی جان»، یک مقدمه به سبک موسیقی سنتی ساختم که حال و هوای محلی دارد، اما نشان نمیدهد چه ترانهای را میخواهید بشنوید. در یک قطعه، دو ترانه را با هم ترکیب کردم. آقای صدیق هم خواند؛ به نظرم کار خوبی شده است.
آیا در حوزه موسیقی محلی باز هم کار میکنید؟
این قطعه که ضبط شد قرار است به صورت تصویری دربیاید. اگر فرصتی دست داد باز هم دوست دارم چنین قطعاتی تولید کنم. آلبومی هم دارم که به زودی برای ضبط اقدام میکنم.
بعد از «اِفتاب تِه» که سال 1368 توسط مرحوم استاد محسنپور تولید شد، حدود 3 دهه است که ما یک تیپ سازبندی و رنگآمیزی را در موسیقی محلی خودمان میشنویم. ترانهسرایی و شعر محلی در این سالها پیشرفت کرد، اما در موسیقی درجا زدهایم. در موسیقی سنتی وضع همینطور است؟
ما یکسری تعصبات داریم که به موسیقی ما ضربه میزند. در موسیقی سنتی هم این تعصبات را داریم. مثلاً اصرار میکنند برای کنسرت باید حتماً تار و کمانچه و سنتور و نی و تنبک باشد. این کار دلزدگی به وجود میآورد. بسیاری از مخاطبان میگویند موسیقیهای سنتی شبیه هم شده است. علاقه زیادی به کارهای ارکسترال دارم و مایلم موسیقی سنتی را در آن چارچوب اجرا و پیگیری کنم. ما استادان بزرگی مانند «همایون خرم»، «علی تجویدی» و «پرویز یاحقی» داشتیم که ارکسترال کار میکردند. شما اگر هر روز این قطعات را گوش دهید خسته نمیشوید. استادان بزرگ ما این کارها را انجام دادند و اصراری بر استفاده از چند ساز خاص نداشتند. موسیقی تلفیقی کمک کرده که موسیقی ما جوانپسندتر شود. به نظرم اشکالی ندارد کنار دف و کمانچه و تار، پیانو یا دیگر ساز جهانی هم باشد.